"کسی که به زبان مادریاش نمینویسد، به زبان مادریاش
نیز نمیاندیشد. اساساً تفکر بدون زبان مادری و جز در زبان مادری
امکانپذیر نیست." بیژن عبدالکریمی
بیژن عبدالکریمی هنوز فلسفه را از منظر هایدگر دوم می نگرد، دغدغه اصالت، و سنجههای کانت تا نیچه و هایدگر را بر اندام متافیزیک و مزداهیک فراموش کرده است. در دهه هشتاد می پنداشتم این آموزگار گرامی راه به فراداد نوی نامتافیزیک در خواهد گشود، اندیشهای بیازخواست اصالت و همخانوادگانش. او، اما، نوشته است، "در جامعه کنونی ما فلسفه و تفکر اصیل و بنیادین حضوری جدی ندارد و فلسفه در حاشیه و صرفاً برای تزیین است. ما وراجیهای شبهفلسفی بسیار داریم اما سخن فلسفی هیچ یا بسیار اندک." او با بهره جستن از گسستی یاسپرسی می استد بر "تفاوت بزرگی میان «وراجیهای شبهفلسفی» (سخن گفتن در بارة فلسفه و تاریخ فلسفه و فضلفروشیهای فلسفی) و
بیژن عبدالکریمی هنوز فلسفه را از منظر هایدگر دوم می نگرد، دغدغه اصالت، و سنجههای کانت تا نیچه و هایدگر را بر اندام متافیزیک و مزداهیک فراموش کرده است. در دهه هشتاد می پنداشتم این آموزگار گرامی راه به فراداد نوی نامتافیزیک در خواهد گشود، اندیشهای بیازخواست اصالت و همخانوادگانش. او، اما، نوشته است، "در جامعه کنونی ما فلسفه و تفکر اصیل و بنیادین حضوری جدی ندارد و فلسفه در حاشیه و صرفاً برای تزیین است. ما وراجیهای شبهفلسفی بسیار داریم اما سخن فلسفی هیچ یا بسیار اندک." او با بهره جستن از گسستی یاسپرسی می استد بر "تفاوت بزرگی میان «وراجیهای شبهفلسفی» (سخن گفتن در بارة فلسفه و تاریخ فلسفه و فضلفروشیهای فلسفی) و