دولت آقای رئیس جمهور این روزها دچار تناقضات عجیبی شده است و ظاهرا خود ایشان قصد بر نادیده گرفتن این تعارضات دارند. حسن روحانی با گفتن اینکه "از طریق همان سازمان ملل که تحریم را بر این کشور تحمیل کردند، این تحریمها را لغو خواهیم کرد،"
حتی قبل از شدن (رفع تحریم ها) دچار ارده گرایی خاصی شده (خواهیم کرد!؟!)
او در حالی که به «مؤثر بودن تحریمها» اعتراف کرده، با این حالات منجی گرایانه ی در پیش گرفته، ظاهرا فقط مردم ایران را مفعول مصدوم، اصلی و مستقیم
تحریم ها دانسته و می خواهد این مفعولیت را فاعلانه براندازد (براندازی؟). اما در عین
حال به اهمیت کاریابی برای "دلالان تحریم" نیز پی برده است، خصوصا جناب علم
الهدی که به "رشد بالای علم و فنآوری ایران در دوران تحریمها"
معتقدند. آیا واقعا روحانی نگران سقوط رشد علم و فن آوری ایران نیست، یا
اینکه رشد علم اصلن مصداقا و مفهوما یعنی چه تا سپس نگرانش توان شدن!؟!
اما اینکه تناقضی نیست! تناقض اینها است
که "معاون پارلمانی وزارت ارشاد، حسین نوش آبادی، پیشنهاد کرد برای جلوگیری از دخالتها در لغو کنسرتهای مجوزدار یک تفاهمنامه میان وزارت کشور و وزارت ارشاد امضا شود." یعنی اینقدر بلبشو هست که در درون یک کابینه باید میان دو وزارت خانه تفاهم نامه بنویسند تا بتوانند بعدا در مورد لغو کنسرت ها بیشتر خجالت بکشند!!! ما مانده ایم چطور این دولت می خواهد با دول ممالک دیگر توافق نامه اتمی بنگارد!!! همین آقای نوش آبادی در اردیبهشت همین سال در مورد "حرکت مطبوعات و رسانه ها" در یازده بند از مواضع نظام و دولت پرده برداری نمود که در بند های 2،3،5،6،7،8،9،10،11 خصوصا و در آن بندهای دیگر عموما، مسئله سانسور موج می زند. به این معنا که با این بندها به راحتی می شود فقط با کتاب های گاج، آستان قدس و بوستان کتاب شاید مشکلی نداشت و کتاب های دیگر همه در خطر در بند کشیده شدن باشند. (مثلا کتاب های نیچه و مارکس و فروید و هگل و پروست و اورول آیا واقعا در این بندها جا نمی شوند!!!) اما سپس، اشتری، رئیس نظمیه چی ها گفت این نهاد انتظامی (البته، نهاد که چه عرض شود همان تجمع نظمیه چی ها) با لغو برخی کنسرتهای موسیقی، "به وظیفه ذاتی و شرعی خود عمل می کند،" زیرا "پاسداری از ارزشها وظیفه پلیس است." اشتری همین سخنان را در مجلس آیت الله آشکار نمود، جایی که مکارم شیرازی در این دیدار گفته بود: "در بیان دولتیها نباید تعبیراتی باشد که سبب زحمت نیروی انتظامی شود،" و کنسرت موسیقی را «غیرضروری» و باعث بروز «اختلاف» اعلام کرد. حالا اما خود شخص وزیر ارشاد می گوید "در برخی موارد خطاهایی نیز رخ میدهد، ولی گاهی مشکل از کنسرت و اجرا نیست، بلکه تماشاگران حاضر در برنامه مشکلساز هستند." اما، رئیس جمهور، خودش، گفته بود اجتهاد شخصی (مگر غیر شخصی هم می شود؟!؟) نکنیم، "همین مردم وقتی موسیقی میشنوند نیز خوشحالی میکنند و این اشکالی ندار؛ مگر ما با شادی مردم مخالفیم؟" و به قانون متعهد باشیم!!!
حال سوال این است که آقای رئیس جمهور اگر تو واقعا معتقدی که "تحریمهای ظالمانه حتی شامل ساختن سدی بود که آب خوردن مردم یک شهر را تامین میکرد. برای دارو بود... ابعاد تحریمها وسیع بود و آب و نام مردم را فرا گرفت،" و "این که میگوییم تحریمهای ظالمانه از بین بروند، برخی چشم خود را بیخود نچرخانند. تحریم ها باید از بین بروند تا سرمایهگذار به کشور بیاید و باید سرمایهگذاری انجام شود از مشکل آب خوردن مردم تا مشکلات مالی و بانکی مردم حل شود،" چطور می توانی از کنسرت رفتن همین مردم گرفتار فقر (چهل درصد زیر خط فقر به آمار خودتان) همین مفعولیت، در برابر نیروهای تندرو و انصار و دیگران دفاع کنی؟ فقیر/مردم/مفعول در سخن رئیس جمهور، کنسرتش کجا بود/فاعلیتش چیست که برود و در همین تفکیک قوایی که او خودش از وجود آن در ایران دم زد نیروی انتظامیش بیاید و غیرقانونا تعطیلش کند؟
اما اینکه تناقضی نیست! تناقض اینها است
که "معاون پارلمانی وزارت ارشاد، حسین نوش آبادی، پیشنهاد کرد برای جلوگیری از دخالتها در لغو کنسرتهای مجوزدار یک تفاهمنامه میان وزارت کشور و وزارت ارشاد امضا شود." یعنی اینقدر بلبشو هست که در درون یک کابینه باید میان دو وزارت خانه تفاهم نامه بنویسند تا بتوانند بعدا در مورد لغو کنسرت ها بیشتر خجالت بکشند!!! ما مانده ایم چطور این دولت می خواهد با دول ممالک دیگر توافق نامه اتمی بنگارد!!! همین آقای نوش آبادی در اردیبهشت همین سال در مورد "حرکت مطبوعات و رسانه ها" در یازده بند از مواضع نظام و دولت پرده برداری نمود که در بند های 2،3،5،6،7،8،9،10،11 خصوصا و در آن بندهای دیگر عموما، مسئله سانسور موج می زند. به این معنا که با این بندها به راحتی می شود فقط با کتاب های گاج، آستان قدس و بوستان کتاب شاید مشکلی نداشت و کتاب های دیگر همه در خطر در بند کشیده شدن باشند. (مثلا کتاب های نیچه و مارکس و فروید و هگل و پروست و اورول آیا واقعا در این بندها جا نمی شوند!!!) اما سپس، اشتری، رئیس نظمیه چی ها گفت این نهاد انتظامی (البته، نهاد که چه عرض شود همان تجمع نظمیه چی ها) با لغو برخی کنسرتهای موسیقی، "به وظیفه ذاتی و شرعی خود عمل می کند،" زیرا "پاسداری از ارزشها وظیفه پلیس است." اشتری همین سخنان را در مجلس آیت الله آشکار نمود، جایی که مکارم شیرازی در این دیدار گفته بود: "در بیان دولتیها نباید تعبیراتی باشد که سبب زحمت نیروی انتظامی شود،" و کنسرت موسیقی را «غیرضروری» و باعث بروز «اختلاف» اعلام کرد. حالا اما خود شخص وزیر ارشاد می گوید "در برخی موارد خطاهایی نیز رخ میدهد، ولی گاهی مشکل از کنسرت و اجرا نیست، بلکه تماشاگران حاضر در برنامه مشکلساز هستند." اما، رئیس جمهور، خودش، گفته بود اجتهاد شخصی (مگر غیر شخصی هم می شود؟!؟) نکنیم، "همین مردم وقتی موسیقی میشنوند نیز خوشحالی میکنند و این اشکالی ندار؛ مگر ما با شادی مردم مخالفیم؟" و به قانون متعهد باشیم!!!
حال سوال این است که آقای رئیس جمهور اگر تو واقعا معتقدی که "تحریمهای ظالمانه حتی شامل ساختن سدی بود که آب خوردن مردم یک شهر را تامین میکرد. برای دارو بود... ابعاد تحریمها وسیع بود و آب و نام مردم را فرا گرفت،" و "این که میگوییم تحریمهای ظالمانه از بین بروند، برخی چشم خود را بیخود نچرخانند. تحریم ها باید از بین بروند تا سرمایهگذار به کشور بیاید و باید سرمایهگذاری انجام شود از مشکل آب خوردن مردم تا مشکلات مالی و بانکی مردم حل شود،" چطور می توانی از کنسرت رفتن همین مردم گرفتار فقر (چهل درصد زیر خط فقر به آمار خودتان) همین مفعولیت، در برابر نیروهای تندرو و انصار و دیگران دفاع کنی؟ فقیر/مردم/مفعول در سخن رئیس جمهور، کنسرتش کجا بود/فاعلیتش چیست که برود و در همین تفکیک قوایی که او خودش از وجود آن در ایران دم زد نیروی انتظامیش بیاید و غیرقانونا تعطیلش کند؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر