پیرامون حیدرخان عمواوغلی
بنیانگذار حزب کمونیست ایران
بازخوانی یادداشت ویکی پدیا
با اختراع چراغ برق و ورود آن به ایران (با کوشش امین الضرب) متولیان آستان قدس به فکر افتادند که برای تأمین روشنائی حرم از کارخانه چراغ برق استفاده کنند. (چرا؟ غرب گرایان آل احمد؟ تضاد سنت و مدرنیته؟ بودنِ ارسطو یا شدنِ هگل؟) بنابراین مظفرالدین شاه در هنگام بازگشت ازسفر اول اروپا (۲۵ فروردین تا ۴ آذر ۱۲۷۹) سه روز در باکو ماند و دستوری برای خرید موتور برق برای حرم امام رضا در مشهد صادر کرد (مدرن شدن نهاد دین از راه نهاد قدرت.) حیدرخان پس از خرید ماشین اوتو دویتز و لوازم چهارصد چراغ، بهسمت خراسان حرکت کرد (بهکارگرفتن تکنوکراسیِ روشنفکران، تکنیک آری، اندیشه نه.)
در مشهد نیرالدوله حکمرانی میکرد (کالبدسازی پادقهرمان) و سهام الملک متولی باشی آستان قدس بود (همراهی نهاد قدرت و دین.) نیرالدوله درحین حرکت و عبور از کوچه و بازار عده کثیری از فراشها تقریباً به عده چهارصد نفر جلو و عقب خود انداخته (بازسازی کوکبه شاهی) و کسانی را که نشسته بودند، به زور بلند کرده و حکم به تعظیم کردن مینمودند (کاربست نشانههای پیشامدرن قدرت،) و حتی متولی باشی نیز از این حرکات معمول میداشت (همرنگی ابرنشانه دین و قدرت.)
در بدو ورود، حیدرخان (قهرمان) نیرالدوله (پادقهرمان) یک نفر را بر دروازه شهر شقه نموده و
هر شقه را در دو سوی دروازه شهر آویزان کرده بود (قدرت برهنه همچون پیمان اجتماعی.) مردم این عمل حکمران را تحسین میکردند (پذیرش پیمان اجتماعی موجود) و آنرا نشانه توانمندی وی در اداره شهر می دانستند (همدلی شکست خوردگان با پیروزمندانشان.)
حیدرخان با توجه به اوضاع اجتماعی مشهد (قهرمان به چالش نیاز دارد،) گرانی نان و قحطی را بهانه تحریک مردم علیه حکمران قرارداده (قدرت اندیشه) و خواست برای عزل وی قیام کنند (دگرگونی وضع موجود،) بنابراین هیجان غریبی در مردم ظاهر شده و یکباره عزل حاکم را خواستار شدند (فراگیری نخست در خواست دگرگونی.) در این قیام چندین خانه هم تاراج شد که یکی از آنها خانه نایب التولیه بود که بیست خم شراب از منزلش بیرون آوردند، دو خم از آن شراب را در دم بست دروازه صحن گذارده به عابرین میگفتند، این شرابها از خانه نقیبالسادات سرکشیک حرم بیرون آمدهاست (آگاهی پس از کنش می آید) که ظاهراً خود را تقدیس مینماید (دنیوی بودن نهاد دین.) اما این قیام به خاطر فهم کم مردم (؟!؟!) به نتیجه نرسید (مثلا به کجا؟!) پس از این بلوا (۱۳۲۱ق) نیرالدوله از حکومت عزل و رکنالدوله منصوب گردید. (فقدان قانون، بی توجهی شاه به ساخت کهن قدرت همزمان با همراهی اش با نوسازی ساخت دین، بازتولید وضع موجود)
از طرف کمیته انقلاب ایران به سرپرستی حیدر خان عمواوغلی
«ما مصمم هستیم به تمام فشار ها، زور گوییها و جنایات و وحشی گریها و تعدّیهای شما که امروز مانند امواج پهناور، همه جای ایران را پوشانیده و شعله آن مظالم به آسمان رسیده است، با ضدّ ضربهها (اشاره به واکنشی بودن انقلاب) پاسخ گوییم و به هر طریقی که شده به این وضع خاتمه دهیم... (علیه وضع موجود)
شما خود را شاه شاهان ایران و سلطان مستبد مطلق العنان کشور می دانید (یورش به آگاهیِ شاه.) ولی من به شما اعلام میکنم که هرگز چنین کسی (در اندازه شاه مغفور و سلطان صاحب قران مثلا) نبوده اید (ساختن آگاهی و آگاهیِ کاذب) فقط یک مفتخور پست کثیف، رشوه خوار، آلوده و خائن به ملت و کشور هستید...»
بنیانگذار حزب کمونیست ایران
بازخوانی یادداشت ویکی پدیا
با اختراع چراغ برق و ورود آن به ایران (با کوشش امین الضرب) متولیان آستان قدس به فکر افتادند که برای تأمین روشنائی حرم از کارخانه چراغ برق استفاده کنند. (چرا؟ غرب گرایان آل احمد؟ تضاد سنت و مدرنیته؟ بودنِ ارسطو یا شدنِ هگل؟) بنابراین مظفرالدین شاه در هنگام بازگشت ازسفر اول اروپا (۲۵ فروردین تا ۴ آذر ۱۲۷۹) سه روز در باکو ماند و دستوری برای خرید موتور برق برای حرم امام رضا در مشهد صادر کرد (مدرن شدن نهاد دین از راه نهاد قدرت.) حیدرخان پس از خرید ماشین اوتو دویتز و لوازم چهارصد چراغ، بهسمت خراسان حرکت کرد (بهکارگرفتن تکنوکراسیِ روشنفکران، تکنیک آری، اندیشه نه.)
در مشهد نیرالدوله حکمرانی میکرد (کالبدسازی پادقهرمان) و سهام الملک متولی باشی آستان قدس بود (همراهی نهاد قدرت و دین.) نیرالدوله درحین حرکت و عبور از کوچه و بازار عده کثیری از فراشها تقریباً به عده چهارصد نفر جلو و عقب خود انداخته (بازسازی کوکبه شاهی) و کسانی را که نشسته بودند، به زور بلند کرده و حکم به تعظیم کردن مینمودند (کاربست نشانههای پیشامدرن قدرت،) و حتی متولی باشی نیز از این حرکات معمول میداشت (همرنگی ابرنشانه دین و قدرت.)
در بدو ورود، حیدرخان (قهرمان) نیرالدوله (پادقهرمان) یک نفر را بر دروازه شهر شقه نموده و
هر شقه را در دو سوی دروازه شهر آویزان کرده بود (قدرت برهنه همچون پیمان اجتماعی.) مردم این عمل حکمران را تحسین میکردند (پذیرش پیمان اجتماعی موجود) و آنرا نشانه توانمندی وی در اداره شهر می دانستند (همدلی شکست خوردگان با پیروزمندانشان.)
حیدرخان با توجه به اوضاع اجتماعی مشهد (قهرمان به چالش نیاز دارد،) گرانی نان و قحطی را بهانه تحریک مردم علیه حکمران قرارداده (قدرت اندیشه) و خواست برای عزل وی قیام کنند (دگرگونی وضع موجود،) بنابراین هیجان غریبی در مردم ظاهر شده و یکباره عزل حاکم را خواستار شدند (فراگیری نخست در خواست دگرگونی.) در این قیام چندین خانه هم تاراج شد که یکی از آنها خانه نایب التولیه بود که بیست خم شراب از منزلش بیرون آوردند، دو خم از آن شراب را در دم بست دروازه صحن گذارده به عابرین میگفتند، این شرابها از خانه نقیبالسادات سرکشیک حرم بیرون آمدهاست (آگاهی پس از کنش می آید) که ظاهراً خود را تقدیس مینماید (دنیوی بودن نهاد دین.) اما این قیام به خاطر فهم کم مردم (؟!؟!) به نتیجه نرسید (مثلا به کجا؟!) پس از این بلوا (۱۳۲۱ق) نیرالدوله از حکومت عزل و رکنالدوله منصوب گردید. (فقدان قانون، بی توجهی شاه به ساخت کهن قدرت همزمان با همراهی اش با نوسازی ساخت دین، بازتولید وضع موجود)
از طرف کمیته انقلاب ایران به سرپرستی حیدر خان عمواوغلی
«ما مصمم هستیم به تمام فشار ها، زور گوییها و جنایات و وحشی گریها و تعدّیهای شما که امروز مانند امواج پهناور، همه جای ایران را پوشانیده و شعله آن مظالم به آسمان رسیده است، با ضدّ ضربهها (اشاره به واکنشی بودن انقلاب) پاسخ گوییم و به هر طریقی که شده به این وضع خاتمه دهیم... (علیه وضع موجود)
شما خود را شاه شاهان ایران و سلطان مستبد مطلق العنان کشور می دانید (یورش به آگاهیِ شاه.) ولی من به شما اعلام میکنم که هرگز چنین کسی (در اندازه شاه مغفور و سلطان صاحب قران مثلا) نبوده اید (ساختن آگاهی و آگاهیِ کاذب) فقط یک مفتخور پست کثیف، رشوه خوار، آلوده و خائن به ملت و کشور هستید...»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر