یأس نیز امیدواری ست




قسم به ستاره و زیتون

به هر سرنیزه و هر لخته خون

به اهانت از مافوق و خیانت

به درجا قدم رو تا بی نهایت

به سردوشی ات که حق است، حقیقتت باطل

به سربازی که نه نیست و "نه هست"، ای فرمانده جاهل

به صابون مایع که ممنوع است

به گفتار واقع که ممنوع است

به جیر جیر پوتین و بال سبز سنجاقک

به حبس ابد در زندان انفرادی برجک

به مترسک های مسلح به ماکت سلاح

به قُبه های گردن گُردهای پُر آخ و آه

به نعره صبحگاه و فقر کلسیوم و ترَک پاشنه

به بوسه آسفالت و تبخیر مغز و زنگ دشنه

به سبیل کچل شده در قانون محض خایه مالی

به فضیلت زیرآبزنی و هر کی هست از خایه، خالی


به پایداری انسان تکبیر؛

چه تب ریز آمد عشق تا

سینه خیز آمد عشق تا

چه خونریز آمد عشق تا

سراپا عرق ریز آمد عشق تا

رعشۀ کندن اعصاب جدایی

سخمه سرنیزه های تنهایی

چکانه ماشه نهایی...

هیچ نظری موجود نیست: