اختناق از هوای تازه


"در مخالفت با ذهن یگانه-انگار آن معترضانی که همواره همه مشکلات سیاسی ما را دارای یک راه حل می دانند"

من از لحظه مواجه مهاجرت گله نهنگ ها به دریای آدریالتیک جنوبی
با جیغ شکارچیان از ناقور دودکش ها به خویش حقیقت یافتم
بر تن آسمان آبی من تابش کسوف عینکی آفتابی افتاده است
تا رنگ ها را در احساس شدید کوری خود نسبت به آزادی تأویل کنم
"ذهن دوجایگاهی" من کوروش کبیر را دروغی ایرانی ادراک نمود
تا حقیقت محقر خود را در برابر "فروپاشی" اجتماع ما نگاه دارد
فردا، روز دیگری فرا نخواهد رسید، برای آنکس که امروز را انکار می سازد
فراموشی ما تکرار می کند سلول های پیر اندام شکسته آگاهی را
من اکنون می سرایم که شاعر نیستم، شاعر به نیاز کف زدن توده ها پاسخ می دهد
توده ها شاعر را برای فراموشی احساس تنهایی جمعی خود می آفرینند
یال های وحشی شعر دست هیچ آدمه ای را به نوازش نخواهد پذیرفت، ایرانیان به شعر خود مفتخراند
ناله های شعر در کافه های لاابالی گری ما تسلی می یابد، شعر اینک فاحشه ای مضروب است
پدرسالار مارکس عزیر را به همایش بیاورید، اندام شیر هرگز به قفس ذهن ما قدم ننهاد
دست به اسلحه ببر، خون بریز، آتش بر پا کن، رادیکال باش تا رستگار شوی
بهانه بگیرید، توطئه بچینید، شکنجه کشید، چپ را در زندان با اعدام راست کنید
دین را نجات دهید، بر مارکس نقد بنویسدید، ان القرآن تبیان لکل شیء، همین کافیست
من آزادیخواه نیستم، در اغتشاش باید دوید به جانب صف بی انتهای آش، شایعه کن
هرگز برای ما فرصت گفتگو فراهم نبوده و نیست، آزادیخواهی توهم مشترک ماست
رفراندم بر پا کن، با معتادین، فاحشه ها، مزدوران، و لات ها، ساده است؛ آری یا نه
و آن را برای همیشه دیگر ممنوع کن، و کسی این قانون تو را نفی نخواهد کرد
دموکراسی تو این است، جمعیت را با هرچه افیون توده کن، توده ها را مجاب کن،
مخالفان را بکش، مخالفت را انکار کن، و قانون را در یک رهبر مجسم کن
یک نظریه را الهی کن، رهبر را الهی کن، قانون را الهی کن، تاریخ را الهی کن،
ماشین الهیات، آه ماشین الهیات، بر دست انداز های خواسته های عمومی بگذر
نوشته های ما نقابی است که در طول این تاریخ بر حقیقت محجوب خود استیلا یافته،
نوشته های ما، آلوده به جوهر موقت است، هرگز تاریخی نیست تا تکرار شود
شما همه چیز را دست انداختید، ما در همه چیز دست انداختیم، ما همه با هم سقوط می کنیم
در تیمارستان شدیدا عمومی ما، هر سخن گرانبار از بیماری-انگاری پزشکان تفسیر می شود

هیچ نظری موجود نیست: