بگذار کسی نگوید «ملی» چیست، همه از ملی استفادیده ایم

     صادق زیباکلام گفته است: "صداو سیمای ما، ملی نیست و در جهت آنچه که خیر و صلاح منافع ملی است گام برنمی دارد، صدا و سیمای ما یک صدا و سیمای جناحی است که متاسفانه به جناح تندروهای پایداری و طرفداران احمدی نژاد تعلق دارد... صداو سیما بدبختنانه به جای اینکه منعکس کننده صدای اکثریت مردم باشد، کسانی که مالیات می دهند و حقوق آقای سرافزاز را تامین می کنند، بلندگوی کسانی شده است که تیشه آنها به ریشه منافع ملی خورده است." هرچند زیباکلام مذبوحانه تر خیلی دیر از خواب برخاسته، اما باید پرسید برابرنهاد «صدا و سیمای ملیِ زیباکلام» کدام است، ملیِ من، ملیِ تو، ملیِ او؟ هنگامی که هنوز صدای اکثریت را نشنیده ایم و هیچ رفراندوم و نظرسنجی باورپذیری نیست، هنگامی که از آرمانهای مشروطیت چه از حکومت ملی و چه از حکومت قانون اثری نمانده است، چگونه می توان از «صدای اکثریت» سخن گفت؟ چرا شما همه اکثریت را در جیبتان نگه داشته اید، هی در می آورید و یواشکی نگاهش می کنید؟  پاسخش ساده ست، قدرت غیر ملی. آری، زیباکلام فراموش کرده است که رسانه، رسانا نیست، کاشف حقیقت نیست، بازنماینده نیست، حقیقت ساز است و ابزار است و پیام است. نمی دانم چرا وقتی می خواهید احمدی‌نژادگرایی را بزنید خودتان را به سادگی می زنید یا سر به دیوار سادگی، مگر همین سادگی ها کار دستتان نداد، آقای زیباکلام! آنچه تو می گویی هم تا رأی گیری و انتخابات آزاد نباشد، از کجا معلوم که ملی باشد؟ آری، ملی هم ساخته میشود، اما نه اینگونه که ساخته شد، نه یکبار، همیشه و باز. ساده تر بگویم، نخست بگو ملی از نگرگاه تو چیست، تا سپس بدانیم نقد تو به کدام غیرملی است. با این غیرملی، روندی بوده که به اینجا رسیده ایم، صدا و سیما که از مریخ نیامده، احمدی نژاد از مغولستان نیامده بود، همانگونه که انقلاب فرهنگی هم از افریقا نیامده است. شما با چشم خود این روند را دیده اید، آقای زیبا کلام! شما خود بخشی از این روند بوده اید، شما خود این روند بوده اید. ما خود این روندیم، ما همین شماییم، شما مایید، همه همه ایم. خودتان را نقد کنید.

هیچ نظری موجود نیست: