کا، دمت گرم

     همان اندازه که با محافظه‌کاران مخالفم، هرچند کارهایشان را می خوانم و برای بهترین‌هاشان -که بسیار هم کمند- ارزش‌گذارم، میان شهرام آذر و رضا روحانی هم داستان همین است!
     چه اندازه خوب است از همه تعریف کردن! دلِ همه را بُردن! با همه لاس زدن! طرفدارِ همه بودن! همه را دوست داشتن! چقدر خوب است رضا روحانی بودن! پدر در پدر تخصصِ موزیک داشتن! سازِ تخصصی پیانو نواختن! از اطریش و آلمان و برکلی تا هالیوود موفق بودن! هم با گوگوش کار کردن هم در ایران بند ساختن! خلاصه حال کردن! مثبت بودن! خوب بودن! هنگام خندیدن ناپدید شدن چشمها! فاز بچه پولدار گرفتن چه خوب است!
     از اینها خوب تر اینکه هر چه منتقدان بگویند و وضع موجود را به چالش بکشند، با آنها مخالفت کردن! از بنیاد با مخالفتْ مخالفت کردن! درموافقت با همهْ موافقت کردن! مگر با همان که خود مخالفت می کند! با تنها کسی که مخالفت می کند، مخالفت کردن چه خوب است!
    حتی بابک سعیدی بودن هم خودش خیلی خوب است! صدای نازک داشتن! همان صدای نازک را در مخالفت با مخالفتْ نازکتر هم کردن، در حد گریستن، وقتی که یکی از اعضای تیم خودت نقدخورد شود! چقدر خوب است، موی بلند داشتن! سپاس‌گذار بودن! بچه خوشگل بودن! دوستِ نزدیک رضا روحانی بودن! هم سوییدن با رَویه‌یِ خوبِ رضا روحانی که خودش پیشاپیش خوب بوده است! و ساز تخصصی گیتار نواختن! کارمند موزیک بودن برای شبکه‌ی خوب، چه خوب است!
     اما در دهه هفتاد، این سندی بود که موزیک اجتماعی می ساخت! همشهری ماست! درست است که با برخی نقدهایش مخالفم، اما مخالفان هم موافقانی دارند! موضع رادیکال داشتن! از موضع گرفتن نه بیمیدن! دیالکتیک داشتن! کوتاه نیامدن! تعریف اَلِکی نکردن! حتی از بنیاد با تعریف کردن مخالف بودن! دنبال کف و دست و تشویق حضار محترم و غایبانِ حاضر نرفتن! نترسیدن! خطریدن! چالیدن! زودتر از دیگران تیم خود را از دست دادن، که خودش نشانه خوبی است! حتی کچل بودن هم خیلی خوب است! در زمانهای که ایرانی جماعت، از زن و مرد و خنثی و دوگانه، برای زیبایی می میرد، مو نکاشتن! صدا را  از دکور تمیز دادن! نگاه داشتن فردیت خود برای ارزشهای خود! همه اینها شاید بد باشد، اگر بد است، چه خوب است بد بودن!
     کا، دمت گرم. 

هیچ نظری موجود نیست: