The greatest mantra


The greatest mantra
To Ven. Sayadaw U Jotica
در مسیر بودا با راهبی آشنا شدم به نام سایادو او جوتیکا. وی کتابی دارد با نام "برف در تابستان". یکی از لذت بخش ترین کارهای من خواندن و اندیشدن به این کتاب است. اکنون بخش بسیار زیبایی از نوشته های وی را که به نظر من از سنگین ترین مانترا ها ست در اینجا می آورم؛
I do not think I can become perfect, and I don`t want to be perfect. All I hope for is too see what is real in me. Even when I see my faults I don`t get excited or upset. I am not in hurry to remove them. I can`t remove them. I can only hope to see them as they really are. And in most cases, even when I see them I distort them.
Snow in the summer, p 25
این کتاب بسیار خواندنی ست و همچنین دیوانه کننده. نویسنده رک ترین آدمی ست که تا کنون دیده ام. پس از اولین بار خواندن این کتاب تا مدتها درگیر آن بودم و ناخودآگاه بسیار تحت دیدگاه های نویسنده. کتاب نثر بسیار ساده و صمیمی ای دارد. نویسنده فقط دیدگاه های انسانی خود را بیان می کند. او حتی بیشتر یک انسان است تا یک راهب بودایی. اگر به تقدس کتابهای مقدس معتقد بودم می گفتم یکی از بزرگترین کتابهای مقدس است. نویسنده به کمترین دگم ها تاکید دارد و در ضمن تاکید وی هرگز مطلق نیست به طوری که وی خود را تا حدی بدعت گذار در سنت بودیسم می داند. این کتابی ست در باره زندگی، تنهایی و مرگ. من واقعا از ستایش این اثر ناتوان ام.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

من هم این کتاب رو میخونم فکر میکنم هیچوقت تموم نشه حتی اگر صد بار خونده بشه..بنظرم یک نوع روانشناسیه..احساس میکنم سایادو خیلی به من نزدیکه و خیلی خیلی دوست دارم باهاش حرف بزنم هرچند میشه پاسخ خیلی سوال هارو در کتاب پیدا کرد.