ما داریم آزادانه زندگیمان را می کنند، اما شما باور نکنید!

این چندمین بار است که حسن روحانی، رئیس جمهور، با کلمات «مردم» و «آزادی» بازی می کند؛ "مردم آزاد هستند، حرف مي‌زنند و نظر مي‌دهند." شاید به نظر رسد آزادی در نظر رئیس جمهور معنای خاصی مثلا در حد روسویی آن داشته باشد، اما او تصریح کرد "ما ملت متكثر و متنوعي هستيم." خوب واقعا چرا یک ملت متنوع باید فقط یک دین رسمی داشته باشد؟ چرا باید قانون اساسی یک ملت متکثر بر اساس باورهای فقهی یک دین خاص نگاشته شده باشد؟ چرا سنت یک مذهب از یک دین خاص باید مبنای آموزش و پرورش یک ملت متکثر قرار گیرد؟ البته این اگر ها فقط در صورتی است که هنوز «ما ملت متکثری باشیم.» بنابراین رئیس جمهور تنوع و تکثر را در آزادی یا با آن لحاظ کرده، احتمالا جان استیوارت میل را خوب خوانده، و سپس از آزادی مردم سخن گفته ست، نه فقط همین طوری برای شعار و این حرفا. باز ایشان از رو نمی روند و اضافه کرده اند که "مردم هستند و نظرات مردم و هرچه آنها گفتند حاكم است." یعنی مردم حاکم بر سرنوشت خویشند؟ یعنی تفکیک قوا داریم؟ بسیار خفن! اما همین آقایی که گویی سر شوخی دارد همانجا درباره ایران، مردم، آزادی و تکثر می گوید "هيچ قوه‌اي نيست كه مردم بدون لكنت نظر خود را بگويند به جز دولت، به يكي بگو از مجلس انتقاد كند، از چه و چه جوري‌؟ از قانون مجلس، نطق پيش از دستور، مي‌گويد نه آقا بگذاريد زندگي‌مان را بكنيم. بگوييد از قوه قضاييه انتقاد كنيد مي‌گويند تو را خدا، آقا بگذاريد زندگي‌مان را بكنيم." آقای رئیس محترم جمهور! اینقدر دروغ نگویید، زندگیتان را بکنید!