نیک و بد در فروسوی تاریخ؛ الهیات رسانه

داعش باز هم به کوبانی یورش آورده، نیروهایش به این شهر درآمده و مردمان شهر را فروگرفته اند. چه ساده اندیشانه است خشنودی پوچ ایرانی-آمریکایی از پایان جنگ با نیرویی بازگردنده! چه پوچ است دست کم گرفتن نیروهای تاریخ در فراسوی خیر و شر! و بسا پوچ تر می آید خود را نیروی نیک و دیگری را نیروی بد تاریخ انگاشتن، و همزمان به نابودی نیروی بد دل خوش کردن چونان پایان نابودناک بدی در پایان تاریخ! خواست همچون نتیجه‌انگاری، خوداندیشی همچون آرزواندیشی! آری، اگر آنها بد اند چرا خود از میان نمی روند؟ اگر آنها بد اند، چرا هست اند؟ الهیات سامی پاسخ چندی ندارد (اینها همان پاسخ های افلاطونی دیرین، که اینها آزمایش های الهی اند، پس آزمایش خوب است، نتیجه: بد (شرایط آزمایش، نیروی بد) خوب است)! با نگری زردشتیک می توان پی برد که
بد (دستکم تا پایان تاریخ) نیست‌شونده نیست، بد هست و نیرومند و فشارآورنده است، بویژه آنگاه که نیک سیاوش وار پای به میدان نمی نهد تا بمیرد کاوه‌وار یا پیروز آید فریدون‌آسا. زردشتتیک‌وار، بد حتی چرا هست؟ بد/دژخیم/دشمن/ضحاک نیز امری خدایگونه است، او نیز خدای خویش را دارد و به سادگی سرکوب نمی شود. این پرسشی است که در الهیات رسانه و روزنامه نگاری کسی را یارای پاسخ به آن نیست، هنگام که این رسانه ها خواهان ناانسانی نمودن این نیروهای اندربرابر خویش اند و پاسفت کرده اند در ایجاد این چشمداشت که بزودی از میان خواهند رفت! روی دیگرش این است اما که ما بزودی برجاییم! این ساده انگاره‌ی خویش‌نیک‌پنداری، به دست کم گرفتن برابرنهاد اندرمی‌انجامد، به‌از‌آن‌سوی آتش بی آسیب برآمدن، به دل خوش ساختن که نیروهای بدی، داعش گویا رفته است و دیگر بازنخواهد گشت به کوبانی به مثابه هستی! اینها نشان از آن دارد که چه پوچ است نگرش خیر و شر به تاریخ، و یک همبسته چشمگیر آن، خود را در سویه نیک انگاشتن همیشه! ناانسانی و بد انگاشتن دیگری تنها خودفریبی است، آسودن از اینکه شر بی درنگ از میان خواهد رفت به دستور خداییک، حتی اگر هنوز می ستیزد و بازمی گردد، گویی بد خداییک نیست! و اگر بد خداییک نیست، نیک نیز نخواهد بود؛ اگر نیک خداییک است، بد نیز خواهد بود.

هیچ نظری موجود نیست: