امروز

امروز فقط می توانم این شعر را از برتولت برشت، این شاعر دوران فاشیسم آلمان به یاد آورم؛


اگر زنده اي مگو: هرگز!
هيچ يقيني را يقين نيست
از پي كلام ستمگران
صداي ستمديدگان خواهد آمد
چه كسي ميتواند بگويد هرگز؟
دوام استثمار از كيست؟
از ما
ختام استثمار از كيست؟
باز هم از ما
اگر از پا افتاده اي، برخيز
اگر شكست خورده اي، باز بجنگ
چگونه ميتوان بازداشت
آنكس را كه جايگاه خويش شناخته
بدان كه شكست خوردگان امروز
فاتحان فردايند و "هرگز" به "هم امروز" تبديل ميشود

هیچ نظری موجود نیست: