"قیر سرخ هرگز نمی بندد"

"قیر سرخ هرگز نمی بندد"


(به همه کسانی که به خاطر من، آزادی من، رهایی من، و حقیقت من، در تمام این روزها رنج برده اند

این من، نه من، که همه ما تک تک، و همه ما با هم است، پس من هم هست)



ما فتح کرده ایم آسفالت خیابان ها را

تجاوز باتوم ها و قبرهای بی نشان را

و آرامش نهفته در خارزاران مقدسات را

روح القدس عدد علیه سلام را

از مادی ترین تفسیر شریعت گوشه نشینی

در نص النصوص محض کتابی پوسیده از دین-داروغگی

-آنگونه که مفسرینِ درباری رسما با آن عشق می بازند-

ما اعتراف کرده یم

نقابی سی ساله را بر پوزه زاهدانی سرمایه دار

ما اعتراف کرده یم حجاب قتاله های بی زنجیر تو را

در محراب دویست و نه مسجدی آویخته از شال سفید و سیاه تو

ما خودمان نیستیم،

ما چهار میلیون فریب خورده در شلیک بیست و پنجم ایم

ما بیگانگان و خون دروغین ریخته در رگهای فضای مجازیم

با دوست دخترانی انبوه از ریش ایدئولوژیک در سوناهای ولایت تو

ما برخوردار از حق خودکشی در کافه های شبانه اوینیم

گفتی سگان من نبوده اند؟ با لیسه های زبانی سی ساله بر دستی کج چه خواهی کرد؟

قلاده های گشوده را از دستانت جز با تن ما چه کار؟-‌ تن های دیگری باید-

با اعتراف عفت دریدگان که هیچ، با اعتراف اینهمه کشتار در سردخانه دوربین ها چه خواهی کرد؟

سکوت را، حتی سکوت ما را بر نیاوردی تاب ـتو چه بودی؟-

با سخن، با حلقوم، با فریاد این خاشاک چه خواهی کرد؟

ما فتح کرده یم میدان ها را، آزادی را

از صفوف کلاه خودهای شکسته و آه اشک آور دهانی عفن

با لشکری از شیار های گُرده ای آماس از حکومت دروج تو

که به هر دادگاه تشریفاتی عادلانه ای آنگونه که تو خواهی باور آوریم

ما به فاحشه های تو، به صندوق های بی طرف رای قسم می خوریم

که خود باشی یا نباشی روزی به همه اینها، و بسیار جنایات دیگر،

تو با ضجه هایی زیر بار تجاوز حقیقت، اعتراف خواهی کرد

بی که سینه مادری هیچ بر تو ناله کند

آری تو نیز اعتراف خواهی کرد.

هیچ نظری موجود نیست: