هنگامی که حتی کلمه توجیه هم از کار می افتد

"توجیه چیست؟" سوالی است که برای برخی از فیلسوفان بسیار مهم بوده است. اظهار اینکه چیزی توجیه دارد، خودش توجیه است، به این معنا که توجیه به عنوان بخشی از پدیده ای که باید توجیه شود، به آن اضافه شده تا به یک نوشیدنی مُجاز گازدار بدل گردد. توجیه، هنگامی که پدیده ای قابل دفاع نباشد، می تواند به بخشی از همان پدیده افزوده گردد تا امر عجیب موجه در زبان موجه شود، البته اگر بتواند، خصوصا هنگامی که اساسا هیچ توجیهی برای موجه بودن پدیده ی عجیب ارائه نشود، که اصلن هم عجیب نیست. "پرواز یک جنگنده نظامی بر فراز مناطق مرکزی تهران در سطحی بسیار پائین تائید شد و مقام‌های مسئول علت پائین بودن ارتفاع پرواز این جنگنده را دارای‌ «توجیه» اعلام کرده‌اند." خوب توجیه یا دلیل چیزی است که ارائه شود، آنچه ارائه نشود نمی تواند چیزی را موجه سازد، اما آیا ارائه ی ارائه نکردن توجیه، توجیه است؟ محمدعلی ایلخانی٬ مدیرعامل شرکت‌ فرودگا‌ه‌های کشور هم با تائید "درباره «توجیه» پرواز با ارتفاع پائین یک جنگنده نظامی بر فراز شهر تهران توضیحی ارائه نکرده است." هنگامی که در زبانی حتی کلمه توجیه هم از کار می افتد به همین پدیده ی عجیب می گوییم موجه شدگی توجیه ناموجه امر ناموجه.

هیچ نظری موجود نیست: