مشکلات خفقانی علی-مطهری-بودن

      من نمی دانم چرا فقط وقتی ما گل می خوریم به داور اعتراض می کنیم؟ چرا فقط وقتی ما می بازیم قواعد بازی اشکال پیدا می کنند؟ چرا فقط وقتی به ضرر منافع ماست، کلیت را فدای جزئیت می کنیم، اما وقتی کلیت به دیگران آسیب می زند چون با منافع ما تضادی ندارد اعتراضی نداریم؟ آها، پس رسمش همینه؟ سنت اینه!!!
      "علی مطهری اقدام قوه قضائیه در ممنوع‌التصویر کردن محمد خاتمی را اقدامی خلاف قانون و باعث افزایش «خفقان» در ایران دانسته و گفته این سطح از «خفقان» در دوران پهلوی هم سابقه نداشته است. دیگر کسی نمی‌تواند حرفی بزند. این سطح از خفقان در زمان شاه هم نبود." علی جان تو خوبی؟ چقدر ما باید در تاریخمان درگیر این علی ها باشیم؟ شریعتی، خامنه ای، مطهری و خیلی علی های دیگر. علی جان، آنچه تو خفقان خواندی، خفقان نیست، اضمحلال بیش از صد سال آرمان های انقلاب مشروطه است. انحطاط مفهوم قانون و عدالت خانه و مشروعیت است، نه خفقان. علی جان، تا به حال پیش خودت فکر کرده ای که تو چرا قبلا از خفقان حرف نزده بودی؟ فقط وقتی رفیق تان دچار پدیده ای به نام قوه قضائیه،مصداق نهادیِ بی قانونیت در ایران، شده است، شاکی شدی؟ فقط چون پای خاتمی وسط آمد، پهلوی بهتر است؟ فقط وضعیت خاتمی باید تعیین کند زمان، ابعاد و میزان تفاوت پهلوی و جمهوری اسلامی را؟ کدام سطح از خفقان در این سالها قابل مقایسه با سطح خفقان دوره پهلوی بود، که فقط این یکی که دچار خفقان شد، تو مقایسه کردی؟ تو وقتی این حرف را زدی، نترسیدی همین ها بیایند بگویند که
اگر خفقان بود، مطهری نمی توانست بیاید بگوید خفقان هست، دست کم آنقدر خفقان نیست که خود علی مطهری را خفه کند!!! تو فکر نکردی؟ تو هم فکر می کنی فکر کردن بد است؟ علی جان، صدای چرقّ و چروقّ استخوان های ایران را نمی شنوی؟ از زمان آخوندزاده داریم این حرف را می زنیم که دچار انحطاط شده ایم، حالا ملاک انحطاط فقط شده است مشکل تصویری خاتمی؟ فقط محمد خاتمی باید ممنوع التصویر بشود، نه مثلا اینهمه زندانی سیاسی در زندان، تا تو دستگاه خفقان سنج ساخت چین ات کار کند و به تو اعلام کند و تو به ما بیایی اعلام کنی که ای وای بدبخت شدیم رفت، خفقان از دوران پهلوی بیشتر شد؟ تو از کل ایران رفتی چسبیدی به خاتمی؟ خاتمی برای تو ایران است؟ اگر این طور است، که به نظرم متأسفانه هست، باید به تو بگویم که زیاد غمگین نباش چون چاقو دسته ی خودش را نمی برد، اگر هم ببرد در حد خراش است فقط، علی جان. ما خیلی وقت است که نمی توانیم حرف بزنیم، حتی قبل از اینکه به این دنیای ایرانی بیایم، اما تو که می توانی حرف بزنی یه کم نگاه کن ببین حرف زدنت چه نتایج عملی متفاوتی را دامن زده است، چقدر و تا کجا. اگر نتایج عملی متفاوتی نداشته، بدان که تو اصلن حرف نزده ای، حرفی که نتایج متفاوت بتواند ایجاد کند، که حالا بیایی بگویی دیگر کسی نمی تواند حرف بزند. فرقش این است که شاید شما دیگر نتوانید حرف بزنید که خواهیم دید که می توانید و حرف خواهید زد، و گر نه خیلی ها هرگز نتوانسته اند حرف بزنند و این خودش یکی از مهمترین نتایج عملی است، چه با حرف زدن های شما چه ژست خفقان شما.

هیچ نظری موجود نیست: