تفکر انتقادی 3

تفکر انتقادی 3

A SUPER-STREAMLINED CONCEPTION OF CRITICAL THINKING
Robert H. Ennis, 6/20/02

بخش دوم

5. رعایت/ مشاهده ، و تشخیص ملاحظه گزارش ها. معیارهای اصلی(اما نه شروط ضروری، به استثنای نخستین مورد):

الف)استنباط/ تشخیص مختصر/ کوتاه بحث شده

ب) فاصله زمانی کوتاهی میان رعایت/ مشاهده و گزارش

پ) گزارش توسط شخص مشاهده گر، به جای/ ترجیحا یک نفر دیگر( به عبرات دیگر؛ گزارش صرفا امری سماعی/ شنیداری نیست)

ت) تقریر گزارش مضبوط و مسجل شده

ج) تایید/ اثبات

د) احتمال و امکان تایید/ اثبات

ر) الحاق/ تقریب خوب

...

(سه مورد بعدی متضمن/ شامل نتیجه/ استنباط می باشند)

6. استنتاج، و حکم نمودن به قیاس

الف) طبقه/ دسته بندی نمودن منق/ منطقی

ب) منطق شرطی

پ) شرح و تفسیر واژگانی/ اصطلاح شناسانه منطقی در گزاره ها، شامل

نفی و نفی مضاعف

شرط/ شروط لازم و کافی زبان/ زبانی

واژگانی از قبیل: تنها، اگر و تنها اگر، یا، برخی، مگر، نه هردو

7. استنتاج، و حکم نمودن به استقراء

تعمیم دادن. ملاحظات کلی:

الف) خصوصیت/ شاخصه داده،شامل ارائه نمونه در جای مناسب و مقتضی

1) وسعت اندازه شمول

2) احراز/ تعیین دلیل/ شاهد

ب) به شرح و توضیح نتایج پرداختن (شامل فرضیات/ تئوری ها)

ارائه نمونه های اصلی مورد ب

1)مدعیات علّی

2) مدعیات در باب باور/ عقاید و طرز تلقی/ رویکرد های افراد

3) تفسیر/ شرح معانی مورد نظر نویسنده

4) مدعیات تاریخی در باب امور قطعا وقوع یافته

5) تعاریف/ معانی گزارش شده

پ) ادعا می کند که در برخی قضایا، دلایل بیان ناشده ای هست که شخص واقعا مورد استفاده قرار داده است

1) فعالیت/ اِعمال های تحقیقی متمایز

2) طرح نمودن آزمونها، شامل طرح ها و برنامه هایی به منظور کنترل نمودن موارد تغیر پذیر

3) مطالبه دلیل و دلیل نقض

4) مطالبه تبیینات ممکند دیگر

ت) معیارها، پنج مورد نخست ضروری، و مورد ششم مطلوب است

1) نتیجه پیشنهادی بتواند دلیل را توضیح دهد

2) نتیجه پیشنهادی با همه فکت ها/ امور واقع/ واقعیت ها سازگار باشد

3) تبیینات بدیل رقیب با همان فکت ها/ امور واقع/ واقعیت ها نا سازگار باشد

4) دلیلی که مبتنی بر آن فرضیه/ تئوری است، قابل پذیرش باشد

5) یک کوشش معتبر نباید یک دلیل/ نمونه نقض را پوشش دهد/ شامل شود

6) نتیجه پیشنهادی به نظر قابل پذیرش می رسد

8. ایجاد و حکم نمودن (value judgments) قضاوت بر منای داوری شخصی/ حکم ارزشی/ ...: عوامل مهم:

الف) زمینه/ سابقه فکت ها/ امور واقع/ واقعیت ها

ب) نتیجه پذیرش یا انکار آن قضاوت/ حکم

پ) اعمال/ کاربست اصول قابل پذیرش، در نظر اول

ت) جانشین/ بدیل ها

ج) تعیل نمودن، سنجیدن، تصمیم گرفتن

( دو توانایی بعدی متضمن آشکارسازی (clarification) پیشرفته می باشد)

9. تعریف اصطلاحات و حکم نمودن/ قضاوت کردن در باب تعاریف. وجوه سه گانه؛ صورت/ شکل، استراتژی/ فنّ، و ماده/ محتوی هستند.

الف) صورت/ شکل. برخی صورت/ شکل های مفید و کارا اینها هستند:

1) هم معنا/ مترادف

2) طبقه/ دسته بندی

3) حیطه/ محدوده

4) بیان مشابه

5) کاربردی

6) مثال و نا مثال

ب) فنون تعریفی/ معطوف به تعریف

1) عمل/ فعل ها (Acts)

ارائه یک معنا، تصریح/ تعیین یک معنا، اظهار/ بیان یک موضع در باب یک موضوع/ مسئله (شامل تعارف کاربردگرایانه و مجاب کننده)

2) تشخیص دادن و بررسی ابهام (equivocation) در ضمن/ شامل یک تعریف

10) نشان/ نسبت دادن مفروضات/ پیش فرض های بیان ناشده ( یک توانایی که در ارتباط و تحت دو توانایی دیگر است؛ آشکار سازی، در طریق استنتاج)

(دو توانایی بعدی شامل فرض/ احتمال و انسجام/ یک پارچه سازی می باشد)

11. ملاحظه و استدلال کردن از مقدمات، دلایل، فرض/ پیش فرض ها، مواضع، و قضایای دیگری که با آنها مخالف بوده یا نسبت به آنها شک/ عدم قطعیتی وجود داردبدون اجازاه دادن/ وارد کردن آن مخالفت یا شک در اندیشیدن شان/ به آنها.(اندیشیدن فرضی/ حدسی)

12. یک پارچه سازی/ انسجام بخشی به دیگر توانایی ها و تمایلات (dispositions) در ایجاد و دفاع نمودن از یک حکم.

( دوازده توانایی نخست، توانایی های بنیادین هستند. سه توانایی دیگر، توانایی های کمکی به اندیشیدن انتقادی هستند: حفظ/ نگهداری از آنها، به دلیل آنکه در طرق مختلف بسیار سودمند هستند، برای متفکر انتقادی بودن، بنیادی نیست.)

13. پرداخت به یک موضع، به یک طریق/ روش مناسب. به عنوان مثال:

الف) پیمودن حل مشکلات، قدم به قدم

ب) بازنگری اندیشیدن یک شخص

ج) استعمال/ استفاده نمودن از یک لیست بررسی معقول برای انتقادی اندیشیدن

14. آگاه بودن به احساسات، مراتب معرفت، و درجه/ میزان سفسط/ پیچیدگی کار دیگران

15. استعمال/ استفاده از استراتژی/ فنون خطابی/ جدلی مناسب و درخور در یک بحث و جدل(شفاهی یا مکتوب)، شامل استعمال/ استفاده نمودن و واکنش نشان دادن به برچسب های مغالطه در یک روش مناسب...

پایانه ای بر ترجمه مقاله فوق: در ابتدا سوگند خورده بودم که در این وبلاگ هرگز اقدام به ترجمه هیچ متنی نکنم، اما دیدم که این سوگند پوچی بود؛ چرا که برخی از مقالات و نوشته های غیر فارسی بارها و بارها از آنچه من، شخصا می توانم بگویم قابل توجه تر و دارای ارزش فلسفی بیشتر هستند. مقاله فوق واقعا مرا متقاعد ساخت که آنرا با تنها حذفیاتی جزئی به شما ارائه کنم. امیدوارم معلمان، استادان و اندیشمندان ایرانی، یک روز به درک و البته اعمال و اجرای این درک برسند که چرا در اغلب کشور های پیشرفته، تفکر انتقادی به عنوان چند واحد عمومی در تمام رشته ها تدریس می شود! در همین چین، چندی پیش با یک دانشگاه مواجه شدم که فقط و فقط همین رشته تفکر انتقادی را تدریس می کرد، خیلی خوشحال، والبته ناراحت شدم، به این دانشگاه در پیوست های وبلاگ لینک داده ام. به یاد می آورم چند وقت پیش، نزدیک به دو ماه مکاتبه اینترنتی با یک ایرانی مشتاق فلسفه در یکی از سایت ها، هر چه تلاش کردم نتوانستم وی را متقاعد به این کنم که «منظور خودت را از حقیقت وجود دارد و چنین و چنان است روشن کن و بگو، تا من بفهمم چی داری می گی!»، عجبا و هزار حیرتا که وی (روحش شاد) قبول نکرد که نکرد که منظور اش را بگوید یا معنا کند، حتی بعد از دو ماه مکاتبه اینترنتی. و من نمی دانم هنوز هم که آن مرحوم در اشتباه بود، یا طریق انتقادی تفکر! خلاصه دعا می کنم کمی انتقادی تر از این همه بی انتقادی فکر کردنی که دچارش هستیم همه، فکر کنیم و فکری تفلسف ناکانه. متشکرم.

هیچ نظری موجود نیست: