لشکر خروشانی از عمو داروین، باربی ها، نویسندگان مرده، فیلسوفان غلط کرده و کتاب ها

من نمی دونم چرا آدمهایی که پشتشون به 14 معصوم و نوح و موسی و ابراهیم و خلاصه 124 هزار پیغمبر و فرشتگان و اجنه و اصلن خود خدا گرمه، چرا باید از عمو داروین بترسن؟ مگه نمی گن «جاء الحق و زهق الباطل»، خوب حالا یهو دیدی عمو داروین با اون سبیل و ریش اومد و همه اینا رو برد، درسته؟ حالا اسمش چه فرقی می کنه؟ تکامل، تغییر، بقای اصلح یا حتی ولایت فقیه! از همین می ترسی دیگه؟ پس اینو بدون که عمو داروین خیییلییی وقته اومده و رفته. بعضیا از کتاب و فیلم می ترسن!!! اگر چه خیلی عادت بدیه، ولی خب چیز تازه ای هم نیست. البته نمی دونم شما که وبر و هابرماس و رورتی و اینا رو در 88 محاکمه کردی، داروین رو چرا یادت رفت بلا!!!
بعضیا از استالینیسم می ترسن بعضیا از اصول گرایی!!! ولی اونایی که با اصول گرایی حال می کنن، چرا از استالینیم می ترسن؟ فکر کنم چون از عمو داروین می ترسن دیگه!!! اما جدیدا بعد از 35 سال تازه تازه بعضیا دارن از تملق و چاپلوسی میترسن!!! می گن بوی خییلییی بدی میده. خیلی پیشرفت بزرگیه هااا. گاهی فکر می کنم هدف از انقلابات خاورمیانه ای همین، فرایند رشد ناقص موجوداتی امثال آقای مطهریه از کججججججا تا کجا!!! آقای مطهری، شما تو این 35 سال فکر کنم خارج بودی، نبودی، هنوز نفهمیدی تو ایران چه خبره هااا. ولی یه مشکلی اینجا هست، اگه شما خارج بودی چطور نفهمیدی که فمینسیمی هم هست و هیچ جامعه ای تا کنون نبوده که برای همیشه ثابت بمونه، یا بدتر از اون هیچ جامعه ای نبوده که همواره تغییر نکنه؟ حالا در مملکتی که اهل قلم و عشق قلم و خلاصه «قلم توتم من» و اینا، شده باشه مسئله آقای احمد خاتمی، یعنی مصادیق تاریخی قلم بهتره برن استعفا نامه خود را به ادراه این قلم یا آن قلم ایران اساسا تحویلاسیون بدن، برن؛ زیرا آندلس یکی از زیباترین مناطق جهان و زادگاه فدریکو گارسیا لورکا است و نمی دانم چرا هنوز برخی چشم دیدن زیبایی های پسا-اسلامی آندلس را ندارند. حالا خوب بود مسلمونا هنوز تو اندلس بودن و اونجا هم نسل کشی و اختلافات فرقه ای و بمب گذاری انتحاری و کلی افتخارات اسلامی دیگه می داشتن؟؟؟ ای اهل ایمان، شما که می روی 20 ساعت تا یک هفته برای خطبه های نماز جمعه وقت می ذاری، اگر تا به حال اشعاری از لورکا خواند بودی، مملکت آباد شده بود. من هم اصلن نمی دانم چه کسی، «اصلا آیا واقعا هرگز اما» چه کسی می تواند یا باید از دین سخن بگوید، وقتی که اساتید دانشگاه، در مملکت اسلامی و در دانشگاه های اسلامی که همه چیزش هم باید اسلامی باشد، نمی توانند از دین سخن بگویند؟ اصلن مگر چیز دیگر ی هم در این جامعه مانده است که دین آن را نبلعیده باشد؟ که بشود درباره آن حرف زد؟ اصلن مگر احمد جنتی نگفته بود که دانشگاه مهم است و وظیفه کادر سازی برای نظام را بر عهده دارد؟ پس چرا این کادرسازهای نظام؛ اساتید دانشگاه، نباید در مورد دین سخن بگویند؟ پس راجع به چه چیزی اینها سخن بگویند وقتی روی هر چیزی دست می گذاری خودش پیشاپیش بخشی از دین و عین دین است؟ حالا از اینها بگذریم، اصلن استاید دانشگاه مشکل خودشان است که رفته اند در نظام ولایت فقیه نان خور دولت شده اند؛ اما در مورد فیلسوفان که دیگر نمی توانم سکوت کنم. هر چه نباشد اینجا «فلسفه، در اختناق» است. خدا را شکر که نظام اسلامی فیلسوف ندارد!!! یعنی هنوز نتوانسته تولید کند. گفته اند « فیلسوف‌ها و دانشمندان «غلط» می‌کنند درباره حلال و حرام بودن موسیقی نظر می‌دهند»؛ حالا من کاری به جامعه دانشمندان ندارم، اما شما آقای محمد یزدی، شما خودت رو با فیلسوفها چه کارداری؟ اصلن فیلسوف شما دیدی تو این مملکت؟ حالا اصلن ندیدی، ولی فیلسوف اگر کاری به کار موزیک «هم» نداشته باشد، پس چه کار کند؟ نکنه فقها هم می خواهند دیگر کار فلسفه موسیقی را بر عهده گیرند؟ شما همون فقه موسیقی را تصدی کن؛ فیسلوف ها در طول ادوار بلند مدت تاریخ خاورمیانه، عزیز من، کارشان اساسا «غلط کردن» بوده و بس! تو عاقل باش، نکن!!! حالا فیلسوفان که سابقا و همواره در جهان مدرن و پیشا مدرن، طلایه دار امر روشنفکری بوده اند، بروند بمیرند و غلط کنند، تا «مداحان» این وظیفه خطیر را بر دوش کشند!!! اما چه می شود کرد که وقتی مداحان هفت تیر کش در شهر روشنفکر شوند می گویند؛ چادر خوب است، چقدر چادر خوب است، اصلن حیف که خوب است، چون «زنان چادری نیازی نمی بینند که لاغر شوند»!!! خوب من نفهمیدم این مدح چادر است یا ذمّ آن!!! شما احتمالا برای جلوگیری از کار پر هزینه مبارزه غیر اعدام گرایانه با مواد مخدر، تصمیم گرفته ای برای خوب بودن چادر مبارزه فرهنگی کنی!!! اگر از اول می رفتی همان دانشگاه مداحی استاد می شدی، که بهتر بود تا بیایی در حوزه غیر تخصصی خودت گیر کنی، آقای کریمی. اما می دانم و خوب هم می دانم که جدیدا در ایران مردگان هم سخن می گویند، وقتی که زندگان خفه خون گرفته اند!!! اول خوشحال شدم که مرگان بالاخره خسته شدند و خواسته اند که برای استیفای حق ایرانی بودگی خود، برخیزند!!! اما متوجه شدم که به قول مارکس انسانها تاریخ خود را گه می زنند بهش میره، اما نه به شکلی که خود می خواهند!!! تازه کار مردگان از سخنرانی و گفتمان پردازی گذشته و رسیده به آنجایی که کلاه برداری هم می کنند!!! ایرانی ها واقعا ملت کوشایی هستند هااا. دوست محترم، اگر احمدی نژاد مرده است، آخر چطور می تواند چیزی اعلام کند؟؟؟  یعنی مردگان در ایران می توانند «تظاهر» کنند؟ این دمونستریشن خودش مسئله ای شده هااا. مثلا «تظاهر» به روزه خواری جرم است در ایران!!! آقا این تظاهر، نیست که این «ظهور» است. اصلن شما می روی «تظاهر»ات 22 بهمن مگر اشکالی دارد؟ حالا کسی که روزه نیست، بیاید به «ظهور» برساند که روزه نیست، یا اصلن «بروز» دهد، یا کلن گرسنه یا تشنه شده باشد «برطرف کند»، این جرم است؟مفهوم «برطرف کردن» هم در ایران «تظاهر» است؟؟؟ حالا این وسط یکی هم آمده گفته مسئله حجاب، گره خورده با حیثیت نظام اسلامی!!! در این دومی که بحثی نیست چون از اول هم مفقود بود، اما در باب اولی باید گفت که عزیز دل برادر، تو اگر خودت از اول انقلاب تو این مملکت بودی که احتمالا نبودیا، خود خوب می دونی که حجاب خیییییییییییییلی عوض شده وضعیتش. آخه حیثیت یه مملکت رو میشه به حجاب گره زد؟ خب به کجای حجاب میشه این حیثیت رو گره زد؟ نه خوب نشون بده دیگه؟ بعدش هم تازه هر گره ای وا میشه یه روزی، مگه نه؟ ولی بهتره کار به جایی نکشه که با دندون واشه!!! چون دندونت درد می گیره. به قول مموتی، نه آخه مسئله کشور ما الآن اینه؟ یعنی مسئله کشور ما اینه؟ پ ن پ!!! واسه همینه که به باربی های روی بستی های میهن هم گیر دادن دیگه؟ فکر کن تو ماه روزه، گرمای آفتاب، باربی بی حجاب، روی بستنی تگری، خیییلیا تو این موقعیت روزه شون رو شکستن و حتی برخیا هم دچار انزال در ملأ عام شدن!!! بعد تازه به خاطر حجابشون، یعنی اگه اینا ها رو هم بیایم لباس اسلامی تنشون کنیم، مثه کتابهای زبان انگلیسی و ... با یه کم جوهر خودکار، دیگه حیثیت نظام مشکلش حله دیگه!!! نه دیگه، نشد. چون اونوقت بعد از چن وقت حجاب عوض میشه، چون جامعه عوض میشه، و چون اساسا مردمان 50 سال پیش چه حقی دارند که برای مردمان 50 سال بعد تصمیم بگیرند و اینا، این مردمای جدید میان رو حجاب جدید پرچم مثلن ملی کشور رو ترسیم می کنند. همانطور که مثلن در امریکا، مردم روی شورت و بیکینی هم پرچم ملی کشورشون رو چاپ می کنن. اما در نظام ما، همین هم مشکل دار میشه. چون اگه پرچم رو با آرم رسم کنن، می گن آرمش مقدسه (نه که رنگاش مقدس نبوده و و فقط یه پرچم در جهان مقدسه و دیگه هیشکی هنوز نفهمیده که پرچم کشورش مقدسه)، چون آرم مقدسه نباید با بدن انسان در تماس باشه چون بدن انسان اصلن مقدس نیست ( و این رو هم تا حالا فقط ما فهمیدیم وبه دلایل نیمه امنیتی نمیشه به کسی توضیحش داد و اینا)؛ در مقابل اگر پرچم رو بدون آرم ترسیم کنن، می گن این توهین شد به نظام و چرا بدون آرم مقدس چاپ شده و بگیرین ببندین این داستان مد و فشن اسلامی رو تو این مملکتی که مرمان 50 سال قبلش برای مرمان 50 سال بعدش دارن تصمیم می گیرن هنوز. و اما بعد، زنده کردن نویسندگان خودکشی کرده و خودکشی شده، هر دو نیز، به جرم های جدید اضافه شدند. ولی کشتن نویسندگان بنا به سنت قدیم همچنان مباح، بلکه واجب است. آقا اینقدر صادق هدایت و گلشیری و غزاله علیزداه و اینا «ره» نخونین، «بیگ برادر» قلبش جریحه دار میشه.

هیچ نظری موجود نیست: