قدرت سزاوار ستایش است؛ هر جا که باشد حتی در دشمن

خیلی جالب بود که رویکرد تروریستی در جهان ترنسندنس، همچون جهان تاریخی خودمان خیلی عادی و حتی تا حد نسبتا زیادی «خوب» و «کارا» است. تا کنون کم بوده اند در سینمای هالیوود که وجوه بحث انگیز اما پراگماتیستی فرهنگ امریکایی را تا این حد واضح نشان دهند. در واقع این گروه، با اعتقاد به اصل توجیه ابزار توسط هدف، به نیروهای «خیر» داستان می چسبند و جهان را نجات می دهند. فکر کنم این شرکت های هالیوودی دیگه دارن به سمت مطالعات تاریخی بیشتری میروند، خوشبختانه. یکی از مشکلات فیلم، هویت است. ظاهرا ویل کستر پس از بارگذاری در فضای مجازی، توسط مکس واترز، عقل اخلاقی، نهایی و کامل جهان ترنسندس، جز توسط همسرش، به عنوان ویل سایق شناخته نمی شود و سایه یک هوش مصنوعی کوبریکی منفی همواره پشت این شخصیت فرض می شود. خوب است که به رویکردهای پسا فرویدی هم نظر شود و اینقدر «وحدت هویت» معتبر دانسته نشود. اگر ویل کستر جدید، ویل کستر اصلی نیست و یک هوش مصنوعی شر است، فیلم دچار این خلاء مفهومی می شود که چرا اساسا چنین موجودی باید به اویلین، همسر ویل، عطف داشته باشد تا آنجا که اویلین «نقطه ضعف» او به حساب آید؟ باز در این فیلم می توان رگه هایی از «شر بودگی قدرت» را ملاحظه کرد؛ در جهان ترنسندنس انباشت قدرت در یک منطقه بسیار کوچه «هنوز خوب» به حساب نمی آید. آقا بس کنید اینقدر در ذم پوپولیستی قدرت از اول تاریخ دم زدن کافیست. قدرت سزاوار ستایش است؛ هر جا که باشد حتی در دشمن. باز در این فیلم وجوه دیویی وار فرهنگ امریکایی فراموش می شود آنجا که «رشد» این هویت جدید و گسترش توانایی های «یک دیگری» «شر» دانسته می شود، به صرف اینکه مثلا ما نمی توانیم رشد کنیم. به قول دیویی تنها هدف اخلاقی، همان رشد است. خب چه اشکالی دارد حریف ما رشد کند؟ مشکل این است که ما هم باید رشد کنیم نه اینکه رشد را در دیگری محکوم کنیم. خلاصه آدم این فیلمها را می بیند نمی تواند یاد فرهنگ های خاورمیانه ای اینک رایج در خاورمیانه نیفتد. مورگان پس از دیدن معجزات این هویت جدید، ناگهان و بدون اینکه فرصتی به بیننده داده شود، به بیننده و همسر ویل می گوید «از اینجا فرار کن»؛ نوعی طرد کردن قدرت، که برای فرهنگ ما بسیار آشناست. هر قدرتی ظاهرا ما را هدف گرفته، نوعی تئوری توهم توطئه در هر جا که در آن قدرت انباشت می شود. از جهت فلسفه سیاسی در روند این فیلم، مدام به یاد فلیسوفان قرن 17 و 18 اروپا می افتم که از شر بودگی انسان نگران بودند. آنچه تو می گویی شر، خود خیری دیگر است. درست به همان نحوی که ترور کردن ویل کستر از سوی سازمان کذایی، «هم» به نوبه خود خیری بود باری گروه و افرادی دیگر. در نهایت و با همه این مسائل، ترنسندنس فیلم جالبی برای دیدن و لذت بردن است.

هیچ نظری موجود نیست: