تیم های بزرگ، هجومانه می بازند؛ باشد که چگونه باختن را نیز بیاموزیم...

برای ما برزیلی ها، «نیز حتی هنوز» باختن آموزنده است، خصوصا «چگونه» باختن. هنوز تو فکر اون تک گل برزیل توسط اسکار لاغر اندامم که تو دقیقه 91 به ثمر رسید. این تیم با چه امیدی هنوز می جنگیده که اراده پیروزی و جبران را رها نکرده بود! من شخصا معتقد بودم که اسکولاری دست کم باید بازکنانی مثل کاکا را به تیم دعوت می کرد. اگر جای این فِرِد، رنالدینیو رو آورده بود خیلی بهتر بازی می کرد. خب مسئولیتش پای خودشه... ولی فیلیپ گوشش به این حرفها بدهکار نبود. حالا این «نتایج» شده مصیبت ما خوزستانی ها و خصوصا آبادانیا. در کل وقتی تیمهای بزرگ با تعداد گل خورده 5 یا 7 در بازی هایی می بازند که ضعیف تر ها در همون بازی ها با 1 تا 3 گل خورده می بازند، این نشان از تغییر ملاک های بازی ها داره. تیمی که حمله می کنه ممکنه گل بخوره، اما تیمی که حمله نمی کنه به مراتب احتمال کمتری داره که بتونه در ضد حمله به گل برسه و اگر هم ببازه حتما با گل های کمتری خواهد بود. در باختهای پر گل اسپانیا و برزیل، فهمیدم که تیم های بزرگ گاهی اینجوری می بازن تا تفاوت خودشون رو با تیمهای کوچک حفظ کنن. «تو بزرگی مث شب/ اگه مهتاب (پیروزی) باشه یا نه/ تو بزرگی/ مث شب/ خود مهتابی تو اصلا، خود مهتابی تو»... ما همیشه از برزیل؛ این تیم ملی آبادن، انتظار بازی هجومی و زیبا داریم در پاییز فوتبال ناب یا توتال فوتبال... و البته یاد هلند 90 و 98 رو هم که خیلی برزیلی بود گرامی می داریم... آنها هم که شاید کاملترین تیم تیم های ملی در کل ادوار تاریخ جام جهانی فوتبال بودند به آلمان باختند اگر چه زیباتر بازی کردند... و باز گرامی تر می داریم یاد تیم افسانه ای برزیل قهرمان 2002 را با ریوالدو، کارلوس و رونالودو... باشد که چگونه باختن را نیز بیاموزیم...

هیچ نظری موجود نیست: