خریدن اسلام به مثابه رانت در میدان تره بار

حال اهواز خوب نیست، اهوازا شاد باش و دیر زی، اما حال زبان فارسی خیلی بد است. اول مشکل نحو "فعل". احمد توکلی، نماینده ی مجلس، با اینکه در این عبارت: "اعمال نفوذ در آرای نمایندگان، فساد و کار بسیار خطرناکی است و تلاش برای خریدن نمایندگان با رشوه، یک ‌خیانت واضح است و باید اسامی افشا شوند تا فساد ریشه‌کن شود،"، می پذیرد که نمایندگان از رحیمی پول گرفته اند اما در همان مصاحبه به روزنامه شرق می گوید "ما معتقد بودیم آقای رحیمی صلاحیت ندارد، به ‌این‌ دلیل که می‌خواست نمایندگان را بخرد." اگر رحیمی نمایندگان را "خرید" و باید اسامی این نمایندگان افشا شود، آنگاه دیگر چطور می شود نوشت "می خواست نمایندگان را بخرد"؟ یعنی در حالی که او نمایندگان را "خرید" هنوز نمایندگان به فروش نرفته اند؟
اما مشکل "اسم". محمد یزدی معروف به آیت الله گفته "موسیقی در اسلام حرام است"، برای درست بودن این جمله چندین پیش فرض غیرقابل پذیرش وجود دارد. الف) موسیقی
امری ذاتی، واحد، یک پارچه، ثابت، مشخص، غیرتاریخی و کاملا قابل شناسایی است. ب) اسلام نیز همان کارکردهای الف را دارد. ج) دیگران اسلام را نمی شناسند و احتمالا همه بودایی هستند. د) محمد یزدی جیب دارد. ر) اسلام "هنوز" در جیب آیت الله است. ز) اسلام "در" دارد و یزدی "در" را به نحو انحصاری باز کرده است و "در" درون "در" ایستاده است. ف) اسلام در جیب جا می شود. ک) هر چیزی که حرام باشد به نحو مشمئزکننده ای خیلی جذاب است. ل) "است" چیز خوبی است چون بدون "است" نمی شود حکم کرد. اما مشکل اینجاست که این حکم اسلامی تازه شروع صحبت محمد یزدی است؛ "تک‌خوانی زن بدون تردید حرام است. همه مراجع هم مخالف هستند، حتی همخوانی‌هایی که در بینش تک‌خوانی زن باشد هم حرام است. ترویج موسیقی اصولاً حرام است. آقای وزیر! مراقب باشید رانت پدرتان را از بین نبرید. اگر از رانت پدرتان به وزارت رسیده‌اید مراقب باشید به وظیفه خودتان عمل کنید و اگر به وظیفه‌تان عمل نکردید منتظر حمایت نباشید، بلکه منتظر مخالفت باشید." پیش فرض های مهم این سخنان اسلامی چیست؟ قبل-از-الف) تردید بد است. الف) "رانت در اسلام حرام نیست،" ب) خصوصا رانت پدرانه، ج) رانت اسلامی نه تنها "وجود" دارد بلکه "حتی" تمام هم می شود.
اما مشکل "ساختار". علی لاریجانی رئیس مجلس گفت "غربی ها میدان مذاکره را با میدان تره بار اشتباه گرفته اند." پیش فرض ها؛ الف) غربی ها همه با هم یکهو و حتی در بلند مدت با یک مغز فکر می کنند، ب) در غرب میدان تره بار وجود دارد، ب و نیم) در میدان های تره بار غربی چانه زنی شایع است، ج) مذاکره میدان دارد، د) می شود میدان تره بار را با میدان مذاکره اشتباه گرفت، ر) غربی ها، اگر به لاریج خوب گوش کنند و مترجمان خوبی داشته باشند، آنگاه "می توانند اشتباه هم نکنند". ز) چرا در ایران حقوق بشر وجود ندارد و مسئولان این عدم را نوعی اختلاف فرهنگی می دانند اما وقتی پای مذاکره بی نتیجه می رسد غربی ها حتما باید میدان تره بار داشته باشند؟ اما مهمترین پیش فرض همین است که لاریج چرا رویکرد کشور های پنج به اضافه یک را به روابط انسانی در میدان تره بار تشبیه می کند؟ خوب جواب ساده نیست، اما اگر لاریج هم مغز داشته باشد احتمالا در لحظه دادن این حکم آن عضو بدن او خیلی در معرض فشارهای عصبی ناخودآگاه تجربه شده در میدان تره بار بوده است. اساسا اگر ذره ای دیپلماسی در وجود این فیلسوف قدیمی بود می دانست که نباید از چنین تعبیری استفاده کند چون به احتمال خیلی زیاد همتایان غربی اش چندان تجربه ای در فشارهای میدان تره بار ایرانی ندارند.
غربی‌ها میدان مذاکره را با میدان تره‌بار اشتباه گرفته‌اند - See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13931121000357#sthash.D2BHflx0.dpuf
غربی‌ها میدان مذاکره را با میدان تره‌بار اشتباه گرفته‌اند - See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13931121000357#sthash.D2BHflx0.dpuf

هیچ نظری موجود نیست: