شمشیرش پهباد و آذرش چند دانه شن

     با شمشیرش پهباد و آذرهایی از چند دانه شن، یک سامورای بی‌ارباب، یاسو یاماموتو، هنوز می تواند به نظم موجود اعتراض کند. هنوز دنیایی وجود دارد که در آن یک رونین می تواند علیه نظم موجود اقدام کند و حتی باافتخار کردار خود را افشا سازد. اجتماعی وجود دارد که فرد می تواند هنوز، با چند دانه شن از سواحل آلوده به رادیواکتیو فوکوشیما، علیه دولت منتخب دموکراتیک آن حتی به تنهایی بایستد، برخلاف کلیشه‌ای که با آن از ژاپن به عنوان جامعه‌ای هژمونیک/جمع‌گرا/مراتبی یاد می شود. این عمل، یادآور سخن میاموتو موساشی، شمشیرزن افسانه‌ای
سرزمین خورشید، است؛ "محیطت را بیازمای،" منظور آن استاد شاید این بود، هنگامی که محیطت را می‌آزمایی، محیط نیز تو را می آزماید. محیط بخشی از کنش توست، و تو خود بخشی از کنش محیط. قهرمان تجلی محیطی‌ست که به نیازهای خود پاسخی از وجهی تراژیک می دهد، زیرا قهرمان پس از اقدام قهرمانانه از جمع رانده می‌شود، جامعه‌ای که ارزش‌های‌به‌بحران‌آمده‌اش را در لحظه‌ای خاص به فردی می سپارد که جمع به نحوی تناقض‌آمیز هم بدو مفتخر می شود و هم قادر به پذیرش کامل او نیست. او از نظم موجود سرمی‌پیچد تا نظمی ناموجود را تحقق بخشد.

هیچ نظری موجود نیست: