"فقط معلم هستیم!" آیا بی طرفی ممکن است؟

     خواست بی طرف ماندن در جهانی که هیچ چیز بی طرف نیست، بی طرف نیست. خواست  بی طرفی هیچگاه نمی تواند شما، آنها یا ما را «خود» یا «دیگری» سازد. "نه چپیم، نه راستیم؛ فقط معلم هستیم!" اگر معلمان نتوانند چپ و راست خودشان را بشناسند، نتوانند خواسته های مدنی خود را در موقعیت تشخیص دهند، بخواهند خود را در لفظ ظاهرا بی طرف "معلم" از رویکردهای سیاسی تهی سازند، دیگر شهروندی نیستند که حتی خود تقاظاهای مدنی شان را به رسمیت شمرده باشند، چه رسد به معلم. این "فقط معلم"یعنی چه؟ چه موجودیست این "فقط معلم"؟ چه کسی دیده است این "فقط معلم" را؟ کف معنای چپ و راست، مخالف و مدافع وضع موجود است. معلمان دست کم خودشان باید تصمیم بگیرند که مدافع یا مخالف وضع موجود خودشان، حتی نه اگر وضعیت عمومی جامعه، هستند یا نیستند. البته موضع گیری سخت است، برای کسی که نان دولت را می خورد و مجبور است برای بقا با منافع دولت برخورد نکند. کار به جایی رسیده است که هر کس بخواهد اعتراضی کند باید هزار بار اثبات کند معترض واقعی نیست، فقط خواسته های کوچکی دارد که اگر عالیجنابان لطف نمایند، لحاظ شود، لطفا. با این شعار، معلمان می خواهند صنفی باشند ناظر به منافع صرفا صنفی خود. مشکل اینجاست که اگر امکان داشت هر صنف منافع صنفی خود را بچسبد و بطلبد، اوضاع مدنی در ایران خیلی بهتر بود. اما حالا که نیست، پس این شعار چیست؟ با توجه به اینکه چپ و راست بودن ناظر به این هم نیست که یک فرد در فعالیت اجتماعی ضرورتا در هر مورد مفروضی از قبل باید یا چپ یا راست باشد، بلکه نسبت به موردی چپ و نسبت به موردی دیگر راست تواند بود؛ سوال اینجاست که در همین اعتراضات، معلمان آنقدر ولرم می شوند که مستحق چنین سخنی گشته اند "ديگر همه مي‌دانند اينها معلماني هستند كه در اوج متانت اعتراض مي‌كنند." چه متانتی! چه نجابتی! عجب اعتراضی!
     در متن قطعنامه(؟) معلمان عبارات عجیبی هست. "تا آن گروه از نمایندگان مجلس که فارغ از جناح بندی های سیاسی،" واقعا چنین موجوداتی هم وجود دارند؟ یعنی شما اصل منافع صنفی اصناف را با این سخن نفی نکرده اید؟ نه آیا همانطور که شما خود را
صنف بر می شمارید و منافع صرفا صنفی خود را از اصناف دیگر و در برابر آنها می طلبید، توسل به بی طرفی برخی از افراد اصناف دیگر، فرضا که صنف مجلس باشد، انکار پیش فرض هایتان نیست؟
     در بند دوم این قطعنامه سخن از بودجه و سهم خواهی بیشتر از آن شده است؛ آیا توجه ندارید که سهم بودجه بر اساس چه اولویت هایی تقسیم می شود؟ آیا توجه ندارید که سهم بیشتر آموزش، به سهم کمتر چه نهادهایی منجر خواهد شد؟ آنگاه چگونه "نه چپیم، نه راستیم"؟
    اما سوال مهمتر آن است که آیا معلمان قبلی مسئول این وضع موجود نیستند؟ به این معنا که آیا افراد فعلی در مجلس و دولت و نهادهای دیگر، آنطور که در مدعیات این "معلمان" شعار داده شده و در قطعنامه آنان آشکار است، به عنوان مثال "کار اصلی فعالیت آموزشی بر دوش معلمان و سایر کارکنان مدارس است"، محصول و دستپخت درس های پیامبرآسای همان معلمان قبلی نیستند؟ نه آیا معلمان قبلی هم نه چپ بودند و نه راست؟ نه آیا اینجا را باید آسیب شناسیی در میان آید؟
    در نهایت این نقد سراسری تمام اقدامات معلمان در این روزها نیست، اما قطعا نقد پاره هایی از اقدامات عجیب و غریب ایشان هست.

هیچ نظری موجود نیست: