کیان به تکثر کین ورزند؟ چه کسی از پلورالیسم می ترسد؟

 چه کسی از کثرت می ترسد؟ چه کسی از کثرت گرایی می ترسد؟ چه کسی از گرایش«ها» می ترسد؟ این خشمارنج را دستان و داستان چیست؟ رهبر جمهوری اسلامی گفت: اسلام «پلورالیسم» را قبول ندارد. چرا سخن گویان و نمایندگان این حاکمیت دائما باید بر طبل بنیادگرایی برکوبند؟ آیا اظهار این سخن چیزی جز رسوا نمودن خویش است؟ «اسلام» یک مفهوم است و واقعیتهایی متکثر. این «اسلام» تشخصی ندارد که چونان شخصی اساسا چیزی بگوید، چیزی بپذیرد یا ردّ کند. خود مگر گاو سامری باشد! مهمتر از همه، این شمایید که کثرت گرایی را قبول ندارید، پس چه نیازی هست که دائما خود را بپوشانید؟ مدام دال هایی از قبیل «مردم»، «ملت»، «خدا» یا «اسلام» را نهاد جمله های شخصی و گروهی خویش ساخته اید!!! اگر «اسلامی» وجود داشت، چرا تو نماینده انحصاری اش باشی؟ اگر خدایان هستند، خدایان چرا خود سخن نگویند؟ نه مگر تو را سر خدای-بودگی است؟ اگر خدایان مسکوت اند، ازیرا خدایان وجود ندارند. اما آنان که همچنان خواستار خدایگونگی اند از لاشه خدایان و زیر این پوست مومیایی ایشان، چنان سخن گویند که شاید هیبتی خدایوار یابند. اگر «اسلام» کثرت گرایی را قبول نداشته باشد، بی تردید این جهان جای «اسلام» نخواهد بود، زیرا دیگر آرزوی کسی نیست تا در جهانی مونیستیک زیستن. اما لوازم عملی این سخن را در ایران باید جستن. مثلا، وب‌سایت «الف» در یادداشتی با انتقاد از اسیدپاشی‌ها در اصفهان نوشته «قرار بر این نبود اگر کسی همچون ما نیندیشید به سیمایش چنگ زنیم و رخ همچو ماه‌شان را با ابرهای سیاه، خط‌خطی کنیم.» هیچ معلوم نیست قرار چه بود یا نبود، زیرا
اساسا مجهول نماید اساسا قراری بوده باشد. چه زمان و چه کسان این قرارداد را امضا نمودند؟ آیا از یک ازل انقلابی پاک پوک سخن می گویید؟ قرار آن بود که قراری نباشد و بی قراری بهتر. اینک فقدان پلورالیسم! دیگر اینکه، مصطفی پورمحمدی٬ وزیر دادگستری، گفته اگر فیلتر «هوشمند» شبکه‌های اجتماعی تلفن همراه و اینترنت نتیجه نداشته باشد٬ این شبکه‌ها به کلی فیلتر خواهد شد. هر کس به ترس های خود آگاه تر است، خصوصا همه «مصطفی پور محمدی-بودن» را. چرا یکی از مهورترین اعضای شواری سه نفر اعدام های دهه شصت، دقیقا باید «ترس» حاکمیت از شبکه های مجازی را اعلان نماید؟ هراس از ارتباطات و تکثریافتن اراتباطات در حوزه عمومی، اینک فقدان پلورالیسم! دیگر آنکه، حسین ملک‌مکان٬ مسئول نمایندگی شورای سیاست گذاری ائمه جمعه فارس گفته کنسرت گروه «لیان» در شیراز به دلیل اعتراض جامعه روحانیت، ائمه جمعه و دیگر مسئولان لغو شده است. موسیقی هراسی از جانب روحانیت، داستانی تازه نیست. چرا یک جامعه با همه کثرتش باید تاوان دل ترسان و لرزان شما را پرداختن؟ ای خدایان دین، موسیقی نیز یکی از خدایان بود. نه مگر شمایان از این خدای خودارضایی های بسیار بر نگرفتید؟ کفرانتان از چیست؟ اینک چه کسی می تواند از موسیقی کین داشتن؟ باز، نیز، هم، همان فقدان پلورالیسم! «امام جمعه مشهد به این عده هشدار داده حتما باید ۹ دی دیگری روی دهد تا ثابت شود تمام هستی مردم «ولایت» است؟» اگر همانگونه که هر روز گفته اید و این روز را استقبالی عمومی و خودجوش بود، چرا باید کسی چیزی را اثبات کند؟ تصدی گری بهر چیست؟ چه گروهی مالک 9 دی است؟ چطور می دانید، اگر خود نه بخشی از تحقق این دانستن اید؟ احمد جنتی٬ دبیر شورای نگهبان گفته اگر «قدرت» و «هدایت» علی خامنه‌ای در سال ۱۳۸۸ نبود٬ ایران به دوران پهلوی می‌رسید. ظاهرا فقدان کثرت گرایی موجب می شود برخی به وجوه سلبی قدرت بیشتر توجه نمایند تا وجوه ایجابی آن. مثلا حالا به دوران پهلوی نرسید، به چه رسید؟ تفاوت در چیست؟ شما به چه رسیدید؟ جز اینکه شما امکان اظهار همین سخن را یافتید؟ غوغاییان قدرت یک دالّ تهی، که اشتباها همه چیز را به آن ختم می کنند. حتی در همان مفهوم رهبری نیز از کثرت بیزار و ترسان اند؛ «احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان، شورایی شدن رهبری را «خطرناک» خواند». اما داشته ها کدامند؟ مثلا، علی معلم دامغانی٬ رئیس فرهنگستان هنر در یادداشتی که همراه شعری تقدیم علی خامنه‌ای کرده از وی به عنوان «علمدار اشاعه و رشد فرهنگ قرآنی و شعر پارسی» نام برده است. آقای معلم، از آن همه ادبیات پارسی هیچ بهتر از مدح و ثنا های تاریخ شعر نمانده بود که تو بر ویرانه های مکتوب آن فاخته-وار کنگره ساز کنی؟ این است تفاوت شما با پهلوی؟
شاعرا و مردا
معلما و آموزگارا
من
عدوی تو نیستم
انکار تو نیز
دشمنان مردند و
منکران نیز
تاریخ
ما را بر یک زمانه نگاریدن آورد
ما را سر کثرت است و
در کمان کثرت
شما نیز رنگی هستید
شما نیز رنگی باشید
حتی توانید کینتان را نگاه دارید
این خشمارنج از کثرت را
هم اگر دیگران نیز
رنگی باشند چونان شمایان
ای خشمارینجدیدگان
یک رنگی دیگر ممکن نیست و
مطلوب نیز

هیچ نظری موجود نیست: