آرمان های عدالتخانه ای در خدمت قدرت نظامی هسته ای

تا آنجا که به یاد دارم، عدالت خانه یکی از مهمترین و درعین حال مشکوک ترین آرمان های مشروطه در ایران بوده است. اساسا باید در وقوع مشروطه بیش از وقوع انقلاب بهمن شک کرد، زیرا اینک نمادهای عدالت خانه ای و مشروطیت به انحصار کالبد امتدادیافته محمدشاهی و مشروعیون در پیوسته ست. آنکه بیشتر می ماند، قوی تر است زیرا می تواند گذشته را نیز به یکی از نمادهای قدرت معاصر خود بدل نماید و تاریخ را بازنویسی. اما چه باکـــــــــــــــــــــ، هر کس هر چه دارد بیاورد، بگذار نیرومندتر پیروزمندتر باشد که قدرت هرگز امری یکسویه و مفهومی ساده نبوده است. بی گمان، تا به حال در طول تاریخ جمهوری اسلامی، هیچ کس و هیچ سخنی واضح تر از این نمی توانست به وجوه «نظامی» برنامه ی هسته ای اشاره کند؛ «ابراهیم رئیسی٬ دادستان کل کشور گفته برنامه هسته‌ای یکی از جلو‌ه‌های «قدرت» است و برای جمهوری اسلامی خاصیت «بازدارندگی» دارد.» قطعا با چندتا نیروگاه برق و تجهیزات بهداشتی نمی توان حتی
تاریکی یا ویروس ها را از حمله بازداشت، چه رسد به حمله مریخی ها. متأسفانه وقتی دادساتان کل کشور میان دو عرصه کاملا متفاوت خلط می کند، آنچه عملا و نظرا باید بدان می پرداخته قانون و قدرت قانون بوده نه قدرت نظامی. نگاه قانونی و قانونیت اینک دیری است که به پروژه های نظامی فروکاسته شده، در کشوری که نه مفهوم و نه مصداق قانون تاریخا ضعیف است یا حتی اگر اساسا وجود دارد دچار اغتشاش. آنکه حتی بر نقش بازدارنگی در قانون کشور و وضعیت جزایی آن تأملاتی نمی نماید، نه عجب اینکه قدرت را با قدرت صرفا نظامی یکی گیرد. آنجا که حتی نام تو چون نشانه ای از معنای مفقودی که بر آن بر بسته ای نیز از اقتدار معدوم دم می زند، معنا و مفهوم آنچه بدان خود را آویخته ای هر چه بی اقتدار تر و پر فقدان تر می گردد. واعظا مردا که نفهمیدی چگونه بی داد و عدالت در این برهوت، موشک هسته ای را چه توانی کرد نشان قدرتا!
واعظان کز اقتدار بر منبر قدرت دمند
می نشان از فقد قدرت در میان آورده اند
هر چه بیش محراب را با قدرت آوردی به هم
سرّ مکتوم، مر خلق را از پیش بیش افکنده اند

هیچ نظری موجود نیست: