وقتی نماینده رهبر معتقد است مردم، دولت و مشروعیت هیچ اند


یکی از بهترین تبیین های استبداد ایرانی این سخن کاظم صدیقی٬ امام جمعه موقت تهران، است که گفت "رای مردم عامل «مشروعیت» دولت‌ها نیست". به نظر می رسد اثر و معنای رأی مردم ظاهرا در این بیان به یک هیچ بزرگ تبدیل می شود، اما در برابر چه چیزی؟ او خود به ولی فقیه اشاره می کند. اما در این سخن در واقع آنچه هیچ شده است، دولت است، زیرا "دولت در جمهوری اسلامی اجرای «فرامین و اوامر» رهبر است". واقعا همین دو کلمه مدرن مردم و دولت در این تئوریزه کردن استبداد معاصر توسط نماینده رهبر به تشعشعات ذات ملوکانه الوهی بدل شده و به مقام فناء می رسند. اما فراتر از آن اضمحلال معنای مشروعیت است، که
بیش از چهارصد سال و چند انقلاب بزرگ برایش زحمت کشیده شده است. هر چند نباید ترجمه آن مفهوم مهم را در ریشه واژه ی "شرع"، چندان بی ربط به این خوانش استبدادی دانست. وقتی کسی فکر می کند «مشروعیت» همان شرعی بودن است، نه قانونیت، خوب اگر ولی فقیه همه واژه های زبان فارسی را به ذات ملوکانه الوهی خود تسخیر نموده، این واژه با همین خوانش نا-قانونی هم نمی تواند از این گفتمان فرار کرده باشد.

هیچ نظری موجود نیست: