آه، پیش از آنکه بمیریم، همه پرسی کنیم... برای همه پرسی، همه پرسی کنیم...

آیا هیچ چیزی به نام «همه» وجود دارد؟ آیا همه توانند چیزی را پرسیدن یا پاسخ گفتن؟ چرا باید از همه پرسی ترسید؟ چه کسی می ترسد؟ چه کسی از همه پرسی می ترسد؟ چه کسی از همه، می پرسد؟ همه چه دارند؟ همه چه می گویند؟ همه چه می پرسند؟ همه چه خواهند گفت؟ «احمد علم‌الهدی٬ عضو مجلس خبرگان می‌گوید اولین‌بار ابوالحسن بنی‌صدر بود که موضوع رفراندوم را مطرح کرد و حسن روحانی باید از طرح چنین موضوعاتی خودداری کند.» چرا برای بعضی تاریخ با انقلاب اسلامی و از 1357 شروع می شود؟ آیا این بنی صدر بود که سنت همه پرسی را ایجاد کرد؟ بی شک در همه پرسی نظر همه را می پرسند و فرضا هر کس فقط یک رأی دارد، اما چرا برخی از اینکه همه رأی دهند هراسان اند؟ مگر همه چه رأی خواهند داد؟ «محمد غرضی گفته برگزاری همه‌پرسی اقدام درستی نیست٬ نتیجه‌ای برای دولت نخواهد داشت و محمد مصدق نیز پس از برگزاری همه‌پرسی بود که دولتش سقوط کرد.» پس مشکل سقوط است؟ آیا سقوط بد است؟ آیا در سقوط درد است؟ آیا مثلا آلبر کامو ادم بدی است که کتابی به نام سقوط نوشته است؟ آیا سقوط از طریق همه پرسی اشتباه است؟ آیا ثبات از طریق نفی همه پرسی نیک است؟ آیا چنین ثبات غیر همه پرسانه ای، استبداد نیست؟ آیا مصدق برایتان مقدس است؟ آیا مقدس هنوز واژه ای
مقدس است؟ آیا محمد غرضی، یک مصدقی است؟ علم الهدی دلایلی ذکر کرده است «مردم ایران "خاطره خوشی" از برگزاری رفراندوم ندارند.» آیا علم الهدی هارد درایو حافظه ناموجود مردمان غیرتاریخی ایران است؟ آیا مردم ایران همه خاطرات خوششان فقط از استبداد است؟ اصلن چه کسی گفته خاطره خوش، خوب است؟ خاطره خوش چه کسانی؟ منافع ملی چه کسانی؟ آیا جز این است که علم الهدی می داند برخی ایرانیان از همه پرسی 57 خاطره خوشی ندارند؟ آیا چه کسی هنوز چه مشکلی دارد با آن سخن رهبر آن انقلاب که گفته بود اگر 35 بگویند آری من می گویم نه؟ نه آیا مشروعیت محصول همه پرسی است؟ آیا شما همان نیستید که فقط یکبار همه پرسی را دوست دارند و به همه پرسی های دیگر شلیک می کنند؟ چرا برای همه پرسی، همه پرسی نکنیم؟

هیچ نظری موجود نیست: