خاطرات فایدروسی 2

«من،
گرگ،
در دو روز آینده،
به تو
سر خواهم زد...
هر گاه
این پیام را خواندی
درخواهی یافت
دو روز و چهل روز پیش مرده ای
و با موتورسیکلت
طی هفت روز و ده
به جهان زیرین
تیمائوس
نزد سرورت افلاطون
در زنجیر تبعید مدفون
بی آنکه یاد آوری
زیرا در مرگ
زمان
وجود
ندارد
از
نگهگاه فایدروسیک
به او بگو
من هنوز از خون تو می نوشم
و تو همواره در تجریح
زیرا
در زمان
مرگ
وجود ندارد
از نگهگاه اپیکوریک
و بیاموز
خواست سعادت را رها کن
زیرا
در ذن
در عمل
بودا
ساتوری
نیکبختی
وجود ندارد
از نگهگاه پرسگیک
و دائویستیک»

این شعر ارجاع به خاطرات فایدروسی

هیچ نظری موجود نیست: