فلسفه هماهنگی فقدان دموکراسی و وجدان توانمندسازی دینی با آدماس خرسی

واقعا چرا پس از امکان طرح حذف مجازات اعدام، ستاد مبارزه با موادمخدر ايران روز دوشنبه،‌۲۴ آذر، باید اعلام کند «اين نهاد مخالف حذف مجازات اعدام برای قاچاقچيان مواد مخدر است»؟ چه ارتباطی باید میان این سازمان و مرگ باشد؟ این زندگی چه معضلی برای این سازمان ایجاد می کند؟ مجموعه سازمانهایی که دارند جیغ می کشند: «مرگ کسب و کار من است». زمانی که از دستان زنگی نتوان نان خورد، از جیب مرگ بتوان. لاجرم در جیب باید مبلغی باشد که هنوز هست، اگر کم است. در حالی که «نزدیک به یک چهارم از بودجه فرهنگی کشور را نهادهای مذهبی می‌بلعند»، «عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس از مردم خواست فرزندان مستعد و نخبه خود را به حوزه بفرستند.» این نشان می دهد که اولا نخبگان هر جا که هستند، دست کم در حوزه ها نیستند. دوما بودجه فرهنگی به نخبگان نمی رسد، بلکه به غیرمستعدان فرهنگی می رسد؛ بنابراین نخبگان اینک فقیراند. پس چرا همین افراد پولدار نارحت می شوند وقتی یکی از خودشان این روزها به زور و دیرهنگام می گوید: در ایران، «دموکراسی... ندارید.» (چقدر ناطق نوری در این سالها دود چراغ و گچ تخته خورد و
درس خواند تا این مطلب را در اواخر عمر شریفش دریابد.) آنگاه این سوال پیش می آید که پس در ایران جز فقدان دموکراسی، چه داریم؟ یکی همین سلبریتی شوهای درغگو است، ما در ایران دروغگو داریم که راست راست به دانشگاه (یا مجلس، یا ریاست جمهوری، یا هر جای مهم دیگری) می رود و
سخنرانی می کند. دو دیگر، در ایران بودجه های کلان برای «تربیت، توانمندسازی و اعزام مبلغان مذهبی و عقیدتی»، «آموزش مبلغ مذهبی»، «آموزش روحانی»، «توانمندسازی طلاب رزمی و تبلیغی» داریم.اما همچنین ما برای رفع نیازهای این توانمندسازی های آدمهای غیر نخبه خود نیاز به ادواتی از این قبیل هم داشته ایم که فراهم هم کرده ایم؛ واردات «645 تن آدامس که قیمتش 17 هزار میلیون ریال بوده است»، «101 تن قلوه سنگ از چین»، «اسب مسابقه» و «سنجاق قفلی». پس شاید ما، به قول ناطق نوری،ابزار دموکراسی نداریم، اما ابزار چیزهای دیگری داریم. اما یکی از مهم ترین ابزارها همین اسید است؛ اسید یکی از الهی ترین امور است، «و ما ادراک ما الاسید؟» اساسا هیچ عجیب نیست که اسید اتفاقا در خیابان برنامه و با برنامه ریزی پاشیده و با استفاده از ابزار مهم "موتور" که خودش شدیدا اسلامی است انجام می شود. لکن ما هم برنامه داریم، هم بودجه؛ آنچه نداریم یکی دموکراسی و دورنمای فراهنگی است و دیگری ارتباط این برنامه و بودجه با خواست اکثریت. آنها را هم دیگران دارند، هر اقلیتی که خواست می رود پیش اکثریت دیگران.

هیچ نظری موجود نیست: