پرسش های ممنوعه در باب فرهنگ، کاغذ، پلیس و ۱۲ هزار میلیارد تومان فساد مالی

آیا کاغذ با فرهنگ در ارتباط است؟ «خندق خاطره لبخند می زند» [جورج اورول]. آیا کاغذ با کلاه ارتباطی جز این دارد که هر دو با «کاف» آغاز می شوند؟ آیا کاف به معنای توقف نیست؟ آیا فرهنگ با کاغذ متوقف نمی شود؟ آیا کاف به معنای کفایت نیست؟ آیا فرهنگ با کاغذ به کفایت نمی رسد؟ چه کسی باید در این باب سخن بگوید؟ آیا هنوز عجیب نیست که مطالعات فرهنگی در ایران امری ممنوعه است؟ مگر فرهنگ کم زعیم و صاحب و سرایدار دارد که مطالعات فرهنگی در این بلاد غریب تأسیس می کنند؟ پس دانشجویان این رشته مجعوله کیانند؟ کجایند؟ چرا کس سخن نیارست گفتن در این هنوزِ زمستانِ دیرگذارِ جاودانگونِ اخوانی ما؟
به عبارت «تصاویر نامأنوس با فرهنگ ایرانی» در این متن توجه کنید: «به‌طور حتم کلاه حجاب کاملی برای بانوان محسوب نمی‌شود و با استفاده‌کنندگان مانتوهای کوتاه، تنگ و منقوش به تصاویر نامأنوس با فرهنگ ایرانی و ساپورت‌های بدن نما و منقش به طرح‌های مبتذل برخورد می‌شود
این سخنان محمدمسعود زاهدیان٬ رئیس پلیس امنیت اخلاقی در مورد مصوبه پلیس کشور است که شاید می خواهد «کلاه» بانوان برخی را بردارد. در 1393، آنهم خصوصا در 15 آذر، چطور هنوز از فرهنگ به عنوان امری جدا، واحد، یکه، ثابت، محکم سخن گفته می شود؟ آیا واقعن نیاز بود که در همان روز اعلام دولت، و نه قوه قضاییه، از ۱۲ هزار میلیارد تومان فساد مالی این سخنان کلاهی و فرهنگی اعلان شود؟ وزیر اقتصاد، طیب نیا، تازه متوجه این نکته شده است که «در "نحوه صدور ضمانت نامه های بانکی" خلا قانونی وجود داشته»!!! یعنی هم خلاء وجود دارد و هم قانون، بعد هم یک خلاء قانونی وجود دارد؟ یعنی زمان فعل «حال ساده» است؟ یعنی گذشته نیست؟ یعنی همین الآن خلاء وجود دارد؟
پس خلا وجود دارد. (ببینید این مسئله خلا برای هزار سال بین متکلمین و فلاسفه در عراق و ایران و اینجور جاها رایج بود و واقعا فلاسفه براهین زیادی علیه وجود خلا آورده اند ها به این آقای وزیر اقتصاد بگویید در فرهنگ ایران مواظب خودت باش!!!) پس شکاف وجود دارد؟ پس گسل وجود دارد؟ پس تَرَک وجود دارد؟ پس چرا گفته می شود در فرهنگ، شکاف و خلا و ترک و گسل و گسست وجود ندارد؟ حتما باید «پروسه زمانی فساد ۱۲ هزار میلیاردی در حدود دو سال طول» بکشد تا به دولت قبلی برسد و بعد در 15 آذر مطرح شود، همزمان با اعلام موناد بودگی فرهنگ ایران آنهم توسط مهمترین بخش علاقه مند به نظم، که خودش یکی از مسائل مهم میشل در نظم اشیاء بود، در حاکمیت که به تنهایی در پیشانی تمدن فعلی ایرانی می تواند از «فرهنگ» سخن بگوید و احتمالا هیچ نقدی را هم متحمل نگردد؟ یعنی واقعا به همین سادگی؟ وزیر اقتصاد برای تبیین ماهیت مجرمانه این عدد فاسد گفت: «ﯾﮏ ﺷﺮﮐﺖ ﮐﺎﻏﺬﯼﺗﺸﮑﯿﻞ ﺷﺪﻩ بود».
آیا کاغذ را به فرهنگ ارتباطی نیست؟
آیا فرهنگ را به پلیس ارتباطی نیست؟
آیا پلیس را با فساد ارتباطی نیست؟
آیا فساد را با کلاه ارتباطی نیست؟
آیا کلاه را با کاغذ ارتباطی نیست؟
نه آیا همه اینها روابطی با هم دارند؟
در فرهنگی که حسین شریعتمداری نباید در روز دانشجو سخن بگوید، آنهم خصوصا در دانشگاه معزز امیر کبیر که نگذاشتند احمدی نژاد امیر کبیر بشود، (خوب یکی نیست به این برادر «داشنجو» بگوید که در «روز کامران» تو هنوز نفهمیدی که احمدی نژاد خیلی بزرگتر از امیر کبیر است در تاریخ ایران چون تازه «امیر» را به زور «کبیر» بزرگ کرده اند درحالی که احمدی نژاد اساسا بی نیاز از هر لقب است و نامش کافی است و دیگر اینکه امیر را کشتند و محمود را کس نتواند کشتن) واقعا چه کسی جز پلیس امنیت اخلاقی، که خودش پدیده مأنوس فرهنگی خاصه بلاد ایران هم نیست، باید از فرهنگ، که به قول استیوارت هال از دشوار ترین مفاهیم علوم اجتماعی و مطالعات فرهنگی است، سخن بگوید، به جای اینکه حتی خبر داشته باشد از دو سال پیش، که خودش زمان بسیار کوتاهی است، یک جرم ناچیز مالی، که اصلا معلوم نیست چرا طرحش ضد منافع جلیله نظام مقدس نیست، با کاغذ بازی، که هرگز با فرهنگی ایرانی نامأنوس نیست، در حال وقوع است؟

هیچ نظری موجود نیست: