پ ن پ و معضلات گفتمان سیاسی موجود

حیرتا که چرا این روزها هر چه سالهاست به بداهیت می دانیم، عده ای با تأخیر، سر از دفینه های مغزهاشان بر کشیده می گویند؟ یک پ ن پ بزرگ مدام دور سرمان می چرخد، آبروی ساقی و میخانه و شراب سیاست را می برد. علیرضا زاکانی٬ نماینده محافظه‌کار مجلس «مناظره جنجالی محمود احمدی‌نژاد با میرحسین موسوی در سال ۸۸ را «دسیسه» دانسته و گفته احمدی‌نژاد در این مناظره رفتار قابل تائیدی نداشت». واقعا 5 سال کم نیست برای اینکه آکسانهای مغز شما به کار افتد؟ یا مثلا علم‌الهدی٬ امام جمعه مشهد گفته «در جمهوری اسلامی رئیس جمهور حق دخالت در سرنوشت مردم را ندارد»، خوب معلوم است که او یک سرایدار بیشتر نیست، ولی واقعا سی و اندی سال برای دریافتن این حقیقت کمی زیاد نیست؟ خوب البته بستگی دارد. محمدحسین رجبی دوانی٬ رئیس مرکز اسناد مجلس گفته «علی خامنه‌ای شعار دولت‌ها (ی جموهوری اسلامی) را
«قبضه» کرده است». عجب! چه حکمای بزرگی در این دیار یات توانند شدن! یعنی تا حالا شما فکر می کردید او فقط شورت عم... شما را قبضه کرده است و شعور شما را! عبدالله حاجی‌صادقی٬ جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه گفته «سئوال از ولی فقیه معنایی ندارد و باید در برابر ولی «بی‌چون و چراتسلیم» بود وامر وی را پذیرفت». این فسیل نیز احتمالا از سال 57 به این طرف حتی روزنامه در آن ارگانی که کار می کرده نبوده که بخواند و اینقدر بی سواد نباشد که نداند وقتی به خمینی می گفتند ولایت فقیه استبداد است گفت: نه! نمیانده جان شما داری به آرمانهای انقلابی که نرده حفاظ آنی توهین می کنی ها! محمدرضا نقدی٬ فرمانده سازمان بسیج در مورد اسیدپاشی در اصفهان گفت «بزرگنمایی رسانه‌ای آن باعث تکرار آن در جامعه شد». واقعا این سخن نقدی برای ما بدیهی است، زیرا چگونه ممکن است نقدی این سخن را نگفته باشد؟؟؟ پ ن پ!!! بعد از جنجالی دیگر بر سر استفاده از خمیر مرغ در فراورده های گوشتی(؟!) سازمان دامپزشکی  «می‌گوید خمیر مرغ فراورده‌ی سالمی است و تنها این سازمان است که در مورد ممنوعیت تولید آن می‌تواند تصمیم‌گیری کند». یک لحظه فکر کنید این سازمان مثلا می خواست با این انتقادات همدلی کند!!! واقعا در کدام جهان ممکن چنین چیزی ممکن بود؟ خبرگزاری رویترز به این نتایج بدیهی رسیده اند که «فشار و تنگنای اقتصادی ناشی از کاهش قیمت نفت منجر به تغییر موضع ایران در مسائل راهبردی نمی شود»، البته باید توجه کرد به معنای تنگنا، زیرا اگر تنگنا واقعا تنگ باشد اساسا همین تنگانگی است که مواضع را تغییر می دهد وگرنه هیچ موضعی در طول تاریخ تمایل به تغییر نشان نمی داد. لذا تنگنا احتمالا چندان تنگ نشده بوده تا این جمله بدیهی شود. باز رویترز گفته «آیت الله خامنه‌ای است که بودجه نهادهای امنیتی در ایران را تعیین می کند و دولت نقشی در آن ندارد»، البته بداهتا نگفته که دولت فقط در بخش های بی اهمیتی مثل تعیین حقوق کارمندان خودش یا دستمزد کارگران است که واقعا مؤثر واقع می شود. عباسعلی کدخدايی، مشاور عالیِ دبير و سخنگوی سابق شورای نگهبان، حصرميرحسين موسوی و مهدی کروبی، رهبران معترضان به نتيجه انتخابات رياست جمهوری سال ۸۸  را «لطف نظام» در حق آنان دانست. یا همچنین کدخدایی گفته «رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ بر خلاف بعضی گفته‌ها به دلیل کهولت سن او نبوده است». بداهت تطابق منافع و مسندهای حکومتی با بیان حقایق از پیش تعیین شده از فرط وضوح واقعا خسته کننده شده است. عیسی سحر خیز گفته "«جمهوریت» نظام درمقابل «اسلامیت» نظام مثله شده است. به عبارتی دیگر«حقوق ملت» در برابر«حقوق حاکمیت» نقض شده است و هرچه ما پیش رفتیم حکومت به صورت «فردی» اداره شده است". به نظر می رسد مشکل امثال سحر خیز این است که کمی دیر از خواب بیدار شده اند، و گرنه این عبارت او را به هر سی و اندی سال می توان سرایت داد و حتی به قبل از آن. واقعا گفتن یک بدیهه که بر تمام ادوار تاریخ ایران می تواند صدق کند، نقد است؟رئیس دادگاه ویژه روحانیت «امام»، علی رازینی، از فساد اخلاقی دادستان کل انقلاب چنین گوید که «...خبر به گوش امام هم رسیده بود که حالا عن‌قریب دادستان کل انقلاب [موسوی تبریزی] با یک اتهام بسیار ناجوری مي‌خواهد با ایشان برخورد بشود و امام را خیلی نگران کرده بود چون برای انقلاب آبرویی نمی‌ماند...». خوب در چنین حالتی واقعا خیلی دشوار است که بتوان حدس زد بداهتا چه شده است؟ پ ن پ، می خواستین چاقو دسته خودش را ببرد؟ واقعا چه بر سر مغزهای شما، تنها و با هم، در آن دوران آمده بود؟ این سوالی ابدی خواهد شد که همه نسل های پس از شما را خواهد بلعید.

هیچ نظری موجود نیست: