رابطه فلسفه و ماتحت؛ نسبیت فلسفه در باسن-یت معرفت

شاید تعجب کنید اما آنچه بیش از هر چیز برای اهل فرهنگ و علوم انسانی شدن لازم است داشتن یک ماتحت مناسب است. ماتحتی مناسب، شکمی عضلانی، فیله هایی قوی، دلتوییدهای خلفی عضلانی، و نیز گردنی تمرین یافته. اینها همه چیزهایی است که ما ایرانی ها نداریم؛ خیلی ساده بخواهم بگویم ما ایرانی ها حقیقتا «کون» کار فرهنگی نداریم. اینها عینایت و مقتضایت مادی و تاریخی قضیه است. چه کسی حاضر است ساعت ها پشت میز بنشیند؟ تازه وقتی از نشستن خسته شد، خوابیده مطالعه کند؟ من پی برده ام که ما در فرهنگ مان، اگر چه خیلی کمبود ها داریم، اما بیش از همه فرهنگ باسن داشتن و باسن تمرین یافته داشتن نداریم. قبل از آنکه به نسل های آینده اهمیت مطالعه کردن را بیاموزید، اهمیت کالری سوزی و تمرین پشت و پاها را بیاموزید. افسوس که حتی دیگر اهل ورزش هم نیستیم. ایرانی ها بیشتر کون ها گنده ای دارند، تا ما تحت های عضلانی، و تفاوت این دو بسیار است. توده عضلانی و توده چربی، تفاوت اندیشیدن و مصرف کردن را به خوبی هرد چه تمامتر می رساند. هر وقت خواستید بفهمید می توانید اهل مطالعه و کار فرهنگی شوید اول با خودتان به این نتیجه برسید که آیا بیشتر اهل خوردن اید یا کالری سوزی. این پرسشی غایی است، پرسشی روشمندانه. تازه ساعت های طولانی نشستن نیازمند تمرین است و یکی از وجوه بسیار مهم تمرین برای مطالعه در وجه آسیب زدایی است، چون ساعتها نشستن و هر روز مطالعه کردن آسیب رسان است. اگر واقعا کونش را ندارید، اگر تاریخا و اجتماعا جماعتی غیر کون-مند هستید، فرهنگ تان را دیگران برایتان تولید خواهند کرد، شما در این مورد فقط مصرف کننده اید، هرچند نه مصرف کننده خوبی برای همه وجوه فرهنگ، شاید بیشتر برای موزیک و فیلم، نه بیش از اینها. آری، ما بسیار نیازمند فرهنگ باسن سازی والاتری هستیم. مراقب کون هایتان باشید، آنها دماسنج فرهنگ اند.

هیچ نظری موجود نیست: