اضمحلال هرچه شتابنده زبان فارسی چونان آخرین پنج کرگدن سفید

ما
اینک
تنها
واپسین
پنج
کرگدن سفیدیم
در "غروب ابدی"
آفاق تنگ و خُرد
یک ذهن مرگآگاه
پارسی.
***
جورج جاودانی، جورج جنگل های بکر، جورج جاری در رگ های ادبیات، جورج اورول بزرگ روزی نوشت وضعیت سیاسی را با زوال زبان ارتباطی تنگاتنگ است. زوال زبان فارسی چیزی نیست مگر انباشتی انبوه از سخنان گفتمان سیاسی در خبرگزاری ها و شبکه های اجتماعی، غالبا از این سیاسیون که افق های زبان ما را آگنده اند، مشحون است، و من در این وبلاگ نوشت ها تلاش کرده ام این زوال آشکار را، آشکاراتر پیش روی بگذارم.

«ضرغامی٬ رئیس پیشین سازمان صدا و سیما در اتباط با مسائل سال 88 گفت: مقام‌های جمهوری اسلامی نمی‌خواستند میرحسین موسوی به تلویزیون بیاید و با مردم سخت بگوید»، شاید این جمله چندان ارتباطی با زوال زبان فارسی ننماید. اما بگذارید برای کلمه مردم در زبان سیاسیون محملی دیگر جوییم، «اسماعیل احمدی‌مقدم فرمانده پلیس گفته یگان ویژه پلیس نیرویی برای سرکوب مردم است». این مردم کیست؟ همان که

برای بخشی از مصادیقش، «سرانه فضای سبز برای هر شهروند ساکن تهران، ۱۵ متر مربع است». اما موردی دیگر، "محمدباقر نوبخت، سخنگوی دولت یازدهم در آذرماه ۱۳۹۲ در این‌باره گفت: «رفع حصر از چهره‌های اصلاح‌طلب و آزادی زندانیان سیاسی در دستور کار دولت است اما ترجیح این است که این امور در بی‌خبری و در عمل دنبال شود. مردم با توجه به روحیاتی که از دکتر روحانی سراغ دارند باید به دولت تدبیر و امید اعتماد کنند." مردم؟ در کدام دولت؟ همان دولتی که پورمحمدی در وزارت آن ، دیروز، گفت «حصر خانگی رهبران جنبش سبز... تاکنون... در دولت یازدهم مطرح نشده است». آیا این جدای از هر امر دیگر، زوال زبان فارسی نیست؟ انباشت زبان ما از این جملات، که به عرف عامی بدل گشته، در کنار هر چیز دیگر، زوال زبان فارسی است. لاریجانی چندی پیش گفته بود «بهايي‌ها در ايران مانند هر شهروند ديگر ايراني از حقوق شهروندي برخوردارند» و حتی در مصاحبه ای در همین کشور گفت "بهاییان در دانشگاه ها دانشجو و صد استاد دارند"، این سخن را بگذارید در کنار "موسوی بجنوری گفت: بهائیان در ایران نه‌ تنها «حق تحصیل» ندارند٬ بلکه صاحب «حقوق شهروندی» نیز نیستند." این است زوال کرگدن-آسای زبانی کهن که تک شاخش در انزوای جهانی اعصار کرم-خورد و تکه تکه شد. "رحیمی رئیس کل دیوان محاسبات گفته در نهاد‌های نظامی به خصوص سپاه پاسداران «فسادی» وجود ندارد"، و «محمدعلی جعفری، فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی روز سه شنبه ۲۵ آذر به نقل از حسن روحانی، رئيس جمهوری ايران، گفت که منظور وی از سخنانش درباره جمع شدن «مظاهر قدرت» دريک نهاد،اين نهاد نظامی نبوده است.»، در حالی که چند روز پیش رئیس جمهور گفته بود «اگر سرمایه، سایت، روزنامه، خبرگزاری، توپ و امکانات نظامی و دیگر مظاهر قدرت در یک نهاد جمع شود، ابوذر و سلمان هم که باشد، فاسد می‌شود» و حتی رفسنجانی گفت "دولت حسن روحانی نمی‌تواند عمق مشکلات به ارث برده را به مردم گزارش کند، فقط گاهی قطعاتی از کوه یخ غرق در دریای فسادها گفته می‌شود." ما به مراتب بیش از این مردمان افغان، در استبداد خود در آقا و در مرگ خود دچار حقارتیم که به آگاهی کودکانی در مدرسه این کشور چنین رسید؛ «آقا به من و سه نفر دیگه گفت از این به بعد یا درس می‌خوانید، یا گُه می‌خورید. ما خیلی گریه کردیم ولی آقا به امیرحسین گفت باید ما را به دستشویی ببرد... بعدش امیرحسین ما را به دستشویی برد و حمید انگشت خودش را که  داخل دستشویی کرده بود، خورد، من و بقیه اما انگشتمان را زدیم توی دستشویی بعد از آن یکی از بچه‌ها زودتر از ما از دستشویی فرار کرد.»
اینک زوال زبان فارسی است که در افق کیهان با ما آخرین پنج کرگدن سفید در خودآگاهی به مرگ می تازد. آه، ما دیگر فاتحان گوژ و پست قلمروهای تاریخ های رفته بر باد هم، دشت های بر بگشوده بر خورشید نشینِ فلات جاودان خاموش هم نیستیم.
ما اینک خاطراتِ زبانِ در حال مرگ کرگدن های سترگِ سفیدیم از تجزیه اکسیدهای اوراق زرین شاهنامه در کالبد حقارتبار کرم های کاغذِ وحشت زده از نعره ی بی هنگام مارشِ سربازانی کوکی پیاشپیشِ جبّاری یخ آلود در آغاز احتضاری دیرهنگام که به وحشت زوال خود، چون انزالی پوچ در خلاء، تأخیری شکنجبار می افکند.

هیچ نظری موجود نیست: